چکیده:
کانت مدخل نظام فلسفی خود را در کتاب سنجش خرد ناب قضیه قرار داده است. و بر پایه تقسیمی چهارگانه از قضیه و تحلیل و بررسی هر یک از اقسام تلاش می کند تا لوازم و نتایج مورد نظر خود را بگیرد.
او مسایل مهمی از قبیل امکان مابعدالطبیعه، توجیه علیت، ضرورت و کلیت، تبیین مبانی علوم طبیعی و مانند آن را بر پایه همین تحلیل و تقسیم استوار کرده است. اگر ثابت کنیم که شروع او ناصواب است و راه های دیگری برای تبیین - مثلا ضرورت و کلیت - وجود دارد، توانسته ایم مبنای بسیاری از تصورات کانت را باطل کنیم. ما در این مقاله راه دیگری پیموده ایم و نشان داده ایم که نظر کانت مخدوش است. ما به وضوح نشان داده ایم که همه قضایا تحلیلی پسینی است.
In the “Critique of Pure Reason (Kritik der reinen Vernunft)” Kant apply the ‘judgment’ as an entry to his philosophical system and according to which he offers Quadra division of propositions and with analyzing of this propositions he try to reach his implications and results. So basic philosophical categories like possibility of metaphysics، Causality، Universality، Necessity، explanation of Natural Science and so on، bases on this division of proposition.
But if we prove that he was wrong in his initial steps and there are other modes for explanation of these categories (e.g. Universality، Necessity and etc)، we could cancel the bases of many of his conceptions.
In this article we chose another mode and show that his idea is controvertible. We clarify that all the propositions are a- Posteriori.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر ما علم را-چنانکه در کتاب بنلایههای شناخت گفتهام- تصور بدانیم،خواه تصور حاصل از امور تجربی و حسی و خواه تصور حاصل از حقایق فراحسی-مانند یافتههای معصومان و پیامبران علیهم السلام از حقایق برزخی و فراتر از آنها که با الهام و وحی ادراک میشوند-و بگوییم که محمول تنها با تحلیل از موضوع بهدست میآید و بر آن حمل میشود،در این صورت همۀ قضایا تحلیلی و در نتیجه ضروری است و بنابراین ضرورت پیوند میان محمول با موضوع منحصر به قضایای پیشین نیست،بلکه هر قضیهای خواه تصور یا موضوع آن از تجربه حسی گرفته شده باشد و خواه از ادراک فراحسی،خواه موضوع قضایا عینی باشد و خواه مانند معقولات ثانیۀ فلسفی و منطقی ذهنی باشد،رابطۀ محمول آن با موضوعش برای متکلم که موضوع و محمول و رابطۀ آنها و حکم را،همه،با علم حضوری مییابد ضروری است.
2-قضیه تألیفی پیشین-شامل ریاضیات اعم از حساب و هندسه-گفتیم که کانت برای بیان علت یقینی بودن حساب،آن را از مقولۀ زمان که صورت ذهن است و تجربی نیست تا امکان خطا داشته باشد،بیرون میآورد و به گزاره 12-5+7 مثال میزند که عدد 12 در جمع 5+7 نیست و با تحلیل از آن بهدست نمیآید[زیرا عدد 12 میتواند حاصل جمع اعداد فراوان دیگری-مانند 4+8 یا 9+3 و..."