نامه ای از میان نامه ها/ از چهره رنگ پریده کودکان گرسنه شدم متفرقه

"شما که میگوئید از 373 نفر دانشجو تنها 11 نفر با شما گفتگو کرده‌اند و اینها هم که خلاف‌ نظریات شما سخن گفته‌اند،آنها که بشما اجازه طرح مسائل عشقی را نداده‌اند،از کجا میگوئید از عدم معاشرت رنج مبرند،آنها که‌ میگویند ما ناراحتی نداریم،در مشهد جز فقر و بیکاری نگرانی وجود ندارد آنها که میگویند دختر مشهدی مقید بآداب و رسوم‌ مذهبی و پابند تقوی و عفت است،پس شما از جان آنها چه میخواهید؟ و چرا تا این اندازه به زنان عفیف و پاکدامن اهانت میکنید؟و از این راه میخواهید این گوهر گرانبها را از آنها سلب نموده و لخت و عریان در برابر دیدگان شهوت‌آلود آلوده‌ها و شهوتران‌های اجتماع قرار دهید! ثانیا خوب بود توریست‌ها با دیدن منظره‌ پاکدامنی زنان و دختران مشهد و تقلیل فوق- العاده فساد در میان آنها و مقایسه آن با کثافتکاریها و بی‌بندوباریهای رسوای خود- شان خجالت می‌کشیدند،بدبختی شما و بسیاری از مردم همین است که میخواهیم‌ آنچنان باشیم که دیگران(غربیها)به پسندند و استقلال فکری را از دست داده‌ایم."