چکیده:
دین و اخلاق چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ آیا هر گونه پیوندی میان آنها منتفی است و هیچیک ناظر به دیگری نیست، یا با هم آشتی و اشتراک عمل دارند؟ آیا هر یک نافی یا حامی دیگری است؟ این مقاله نوع پیوند میان دین و اخلاق را میکاود. بدین منظور، پس از مفهوم شناسی دین و اخلاق، آرای طرح شده در عرصة پیوند میان دین و اخلاق را به چهار دسته تباین، تعارض، تطابق و تعامل تقسیم میکند. در نهایت، دیدگاه مختار که آمیزهای از تطابق و تعامل است بیان میشود. نظریه تعامل در دو بخش، نیاز دین به اخلاق و به العکس، طرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"این نظریه، فیالجمله قابل دفاع است و بر آن پیش فرضی مبتنی است که عقل آدمی به تنهایی نمیتواند تمام ارزشهای اخلاقی را تعیین کند، گرچه برخی از اصول ارزشهای اخلاقی، مانند خوبی عدالت و زشتی ظلم، بدون دین و باورهای دینی نیز پذیرفتنی است.
از سوی دیگر، حداکثر میتوان تکامل اخلاقی را شروع کرد، اما به کمال رساندن آن، شرایط کاملا متفاوتی را ایجاب میکند و با زندگی تحت شرایطی فعلی، یعنی بدون باور به خدا و جاودانگی روح، این هدف غیر قابل حصول است.
بر این اساس، پیوند دین و اخلاق و وابستگی اخلاق به دین بدین گونه بیان میشود که شناخت خدا در دین حاصل میشود و او به عنوان هدف تکاملی انسان معرفی میگردد، و از اینجا ارزشهای اخلاقی پدید میآیند؛ یعنی اگر دین نبود و این آموزهها را برای ما ثابت نمیکرد، ارزشهای اخلاقی پایه و مایهای نمیداشت، نتیجه آنکه علی رغم استقلال قلمرو اخلاق و دین، خدمت بزرگ و ارزندهای که دین به اخلاق میکند، این است که هدف والای ارزشهای اخلاقی را تعیین میکند.
83 ایشان در همین رابطه میگوید: بر اساس تحلیل ما از مفاهیم و گزارههای اخلاقی، که آنها را حاکی از روابط واقعی میان افعال اختیاری انسان و کمال نهایی وی میدانیم، اخلاق توقفی به دین ندارد؛ یعنی میتوان بدون هیچ اعتقاد دینی این نظریه را پذیرفت."