چکیده:
حقوق بشر از جمله مقولههایی است، که با تصویب اعلامیة جهای حقوق بشر مورد توجه و اسقبال ملتهای گوناگون قرار گرفته است. اما از آنجایی که پذیرفتن هر امری در بینالملل و جوامع اسلامی منوط به دریافت نظر اسلام در مورد آن میباشد، لذا لازم است، مفهوم حقوق بشر از منظر اسلام مورد بررسی قرار گیرد. برای نیل به این مهم ما در این نوشته ابتدا به بررسی مفهوم حق و ملازمت آن با حق و تکلیف پرداخته و سپس به مباحث انسانشناسی که برای دریافت حقوق بشر بسیار حائز اهمیت است، از جمله خالق انسان و رب او، ماهیت انسان، فطرت و طبیعت، جایگاه انسان در هستی، ارتباط انسان با جهان هستی، غایت انسان پرداخته و با روشن شدن این دو مهم تعریف حقوق بشر از منظر اسلام چنین ارائه شده است: «حقوق بشر آن امور ثابت و پایدار و مشترک در همه انسانها است، که هر انسانی به جهت انسان بودن باید آن را داشته باشد و آن را دارد و این حق را خالق انسان در آغاز تولد برای او قرار داده است.
Human rights is among the issues welcomed by the various nations following the ratification of the universal declaration of Human Rights. Since adopting any issue in international level and in the level of Muslim communities is contingent upon seeking the Islamic perspective towards it ، it is necessary to study the concept of human rights in its Islamic perspective. The present article first surveys the concept of right and its correlation with duty. Then it deals with certain issues of human studies necessary for understanding human rights such as the creator and lord of human being، human essence، his nature، position of human being in the universal existence، his relation with the universal existence، and the ultimate goal of creation of human being. Finally human rights from the perspective of Islam is defined as the common، lasting، and stable facts in all humans، the things human beings possess them and should have them due to their creation as human beings. These rights are granted to human being since his birth by the creator.
خلاصه ماشینی:
"(ابنسینا، 1403، ج 1، ص 96) عدهای هم معادل فارسی واژه عربی «حق» را هستی پایدار، یعنی هر چیزی که از ثبات و پایداری بهرهمند باشد، ذکر کرده(جوادیآملی، 1386، صص75-74) و علت حق نامیده شدن خداوند در قرآن(ذلک بأن الله هو الحق وأن ما یدعون من دونه هو الباطل؛ این از آن روست که خداوند حق است و آنچه جز او میخوانند باطل است) 17 را نیز از همین رو دانستهاند، چه اینکه خدا موجودی است، ثابت که هیچ زوالی در حریم او راه ندارد و هر چه که به او نسبت دارد حق است، همانند جهان آفرینش، پیامبران و احکام.
(جوادی آملی، 1385، ص240) با عنایت به آنچه از مفهوم حق و انسان شناسی و تعریف حقوق بشر بیان شد، حال باید قضاوت کرد که آیا با صرف تدوین قرارداد میتوان برای بشر حقی را مطرح کرد و باید و نباید و تکلیفی متوجه او کرد یا اینکه تعیین این بایدها و نبایدها باید ریشه در آن هستها داشته باشد تا بتوان به آن نام حق بشر را داد؟ و آیا خود انسان این توان را دارد که این هستها را بشناسد و بر اساس آن بایدها و نبایدها و حقوق خویش را تعیین کند؟ یا اینکه هستی آفرین و انسان آفرین است که این صلاحیت را دارد؟ و آیا وی که صالح است این حق و حقوق را تعیین کرده است یا خیر؟ پر واضح است، که تعیین حقوق از منظر اسلام وظیفه صاحب شریعت است و در قرآن کریم و سنت رسولصلیاللهعلیهوآلهوسلم حقوق انسانی به صورت مشروح آمده است."