چکیده:
آیین بودا، آیینی اخلاقی است که دغدغههای عملی دارد تا نظری. دغدغة بودا، رهایی انسان از رنج و نیل به مقام نیروانه است. این مقاله، پس از معرفی اجمالی آیین بودا، دربارة مبانی، غایت، مراتب و قلمرو اخلاق بودایی بحث کرده و در پایان، برخی آموزههای آن را نقد و بررسی میکند. مبانی اخلاقی آیین بودا، عبارتند از: چهار حقیقت شریف، به اضافۀ قانون کرمه و اصل تناسخ. همة انسانها نمیتوانند به غنای کامل اخلاقی برسند؛ یک فرد بودایی باید خود را از آز، کینه و فریب برهاند و در برخورد با دیگران، مهربان و غمخوار باشد. از دیدگاه بودا، شخص با رهایی از دلمشغولیهای فردی، اجتماعی، خاموش کردن همة تمایلات و خواهشهای نفسانی، از رنج و تولد مکرر در این جهان نجات مییابد و به آرامش و رستگاری ابدی میرسد.
The Buddhism is an ethical religion which has practical concerns rather than theoretical ones. Buddha's concern was man's liberation from suffering، and his attainment to Nirvana (cessation، extinction). Introducing Buddhism in brief، the present paper discusses the principles، purpose، ranks، and scope of Buddhist ethics، and finally studies and criticizes some of its doctrines. The principles of Buddhist ethics are as follow: the ‘four noble truths،’ Karma (work، action) rule، and the principle of incarnation. Not all men can achieve complete moral perfection; a Buddhist must liberate himself from avarice، grudge، and deceit، and conduct with others friendly and sympathetically. According to Buddha، man will be liberated from suffering and reincarnation in this world and achieve eternal peace and salvation by liberating himself from personal and social concerns and by subduing of all sensual desires and drives.
خلاصه ماشینی:
"این دیدگاه در میان کسانی که پیش از بودا یا در زمان او زندگی میکردند نیز وجود داشت؛ اما آنچه به بودا اختصاص دارد، آن است که به اعتقاد او، همة جنبههای تجربه در درون و تن، رنجاند: در اینجا رنج به مثابة چیزی در نظر آورده میشود که با ظرافت تمام در لابهلای تکتک تاروپود تجربیات آدمی تنیده شده است؛ در اینجا تجربیات آدمی براساس کوچکترین مقیاس زمان، یعنی ثانیهثانیه، در زیر میکروسکوپ قرار میگیرد و با چشمان کنجکاو یک مکاشفهکنندة دروننگر بررسی میشود.
»(بقره: 65) ملا صدرا در کتاب اسفار در رد تناسخ به معنای اول که مطابق اعتقاد بوداییان نیز هست، مینویسد: تعلق گرفتن نفوس انسان پس از مرگ به جنین انسان یا حیوان از دو صورت بیرون نیست: صورت نخست این است که نفس با همان کمالی که به دست آورده، به جنین انسان یا حیوان تعلق گیرد و این به حکم عقل محال است؛ زیرا نفس انسان تا وقتی در بدن قرار دارد به تدریج از قوه به سمت فعلیت حرکت میکند و استعدادهایش فعلیت مییابد، نفس وجودش قویتر و کاملتر میشود و چنین چیزی نمیتواند به موجود پستتر از خود که تحمل آن کمال و فعلیت را ندارد، تعلق گیرد؛ چون هیچ تناسبی میان آن دو تحقق نخواهد یافت؛ چراکه حقیقت یکی، فعلیت و حقیقت دیگری، قوه است و تعلق گرفتن آن فعلیت به جنین به معنای اجتماع نقیضین است."