چکیده:
در پورانههای هندویی، برای ادوار مختلف جهانی، انتهایی ترسیم میشود که «پرلیه» نام دارد. علاوه بر این، فروپاشی(مهاپرلیه)، انواع دیگری از فروپاشی را نیز در این متون میتوان یافت که پورانهها آنها را از جهاتی «پرلیه» نام نهادهاند. چنین وضعیتی از توصیف پایان عالم در سنت اسلامی و مشخصا در ساحت عرفان نیز قابل مشاهده است. در متون عرفانی نیز ضمن پذیرش قیامتی، که در قرآن کریم توصیف شده، با نظر به حقایق و حکمتهای نهفته در آن، مصادیق دیگر از قیامت تبیین شده است که با احتساب قیامت شرعی، تعداد آنها بر چهار نوع بالغ میشود. این نوشتار با رویکرد تحلیلی با معرفی چهارنوع فروپاشی در سنت پورانهای و سنت عرفانی، به بررسی تطبیقی این آموزهها در دو سنت پرداخته، و با روشی تطبیقی، نقاط اشتراک، افتراق و امتیاز این آموزه در این دو سنت دینی را بررسی کرده است.
Hindu puranas depict an end for the different periods of time called "Pralaya، i.e. Dissolution". In addition to this Dissolution (Mahapralaya، i.e. Great Dissolution")، other kinds of dissolutions can be found in puranas which are، in some respects، called "Pralaya". This definition of the end of the world can also be found in Islamic tradition، especially in the field of mysticism. While accepting the resurrection defined by the Glorious Quran، mystical texts explain other instances of resurrection based on realities and wisdoms hidden in it. The kinds of resurrections، when adding legal resurrection mount to four. Using an analytical approach and introducing four kinds of dissolutions in Purana and mystical traditions، the present paper makes a contrastive study of these doctrines and explores the similarities and differences and points out to their merits in the two religious traditions.
خلاصه ماشینی:
"با این وصف، آیا میتوان نحوۀ تبیین فروپاشی عالم با مرگ برهما و یا به خواب رفتن او را اسطورهای دانست که حاکی از معنا و حقیقتی است که حکیمان پورانهای، با به کار گرفتن آن قصد تعلیم معارف به دانشجویان را داشتهاند؟ آیا میتوان بین این نحوۀ توصیف از پایان جهان و آنچه عرفان اسلامی از پایان عالم به تصویر کشیده است، تناظری برقرار کرد؟ در این نبشتار، ابتدا به معرفی چهار نوع فروپاشی از دیدگاه پورانهها و نیز متون عرفانی خواهیم پرداخت.
552 با این حال، خود پردهانه را نباید آخرین مرتبۀ هستی به شمار آورد؛ چراکه خود او نیز در مرتبۀ بالاتر جذب خواهد شد؛ همچنانکه در سومین بخش کورمهپورانه آمده است که پردهانه، پورشه و کاله 553 (زمان)، از اویاکته 554 (مرتبهای از مراتب برهمن، که واسطه بین ذات نامتشخص وی و مظاهر آشکار وی میگردد)، ظاهر میشوند و از آنها تمام جهان به وجود میآید.
آنگاه که به این کلام قیصری، که شاید بتوان آن را چکیده دیدگاه عرفا در مورد نحوۀ خلقت و فروپاشی عالم دانست، نظر افکنیم، آنجا که میگوید: «به وجود آوردن موجودات توسط خداوند، در حقیقت عبارت از اختفاء ذات حق در پس تعینات و در نتیجه، ظاهر کردن آنهاست و از بین بردن موجودات در قیامت کبرا، عبارت از ظهور ذات حق به وحدت خویش و قاهر شدن وی از طریق برداشتن تعینات است»، 608 آنگاه اثبات شباهت موجود بین دو نحوه توصیف از پایان جهان در دو سنت پورانهای و عرفانی، آسان خواهد بود."