خلاصه ماشینی:
"بنابراین،اجازه دهید بپرسیم آیا تحول درنظریه ادوار تجاری نسبت به چند دهه گذشته بهبود یافته و میتوانند پیشنهاد سیاست اقتصادی بدهد؟یا برایتعیین اهداف متواضعانهتر،آیا پیشرفتها در علم اقتصاد کلان را تغییر میدهند و یا اینکه چطور سیاستاقتصادی در بین اقتصاددانان حرفهای که درگیر فرایند سیاست هستند تجزیه و تحلیل و بحث میشوند؟بهترین جا برای یافتن شواهدی برای پاسخ به این سؤالها خاطرات جذاب لورنس میر،یک ترم درفدرال رزرو،میباشد که شغل خود را به عنوان یک استاد اقتصاد در دانشگاه واشنگتن رها کرده و به عنوانیک مشاور اقتصادی برجسته برای خدمت به مدت شش سال به عنوان رئیس فدرال رزرو انتخاب شد.
این بهبودپیامدهای تورم در سرتاسر جهان میتواند به دلیل اقتصاد جهانی باشد که با شوکهای عرضه سروکارندارد و مخالف آن تجاربی است که در دهه 1970 وجود داشت،یا به دلیل بانکهای مرکزی است که ازتجارب دهه 1970 یاد گرفتند که از تورم بالا میبایست با هوشیاری و دقت قابل ملاحظهای اجتناب شود،اما شواهد نشان میدهد که هدفگذاری تورمی برای سیاست پولی خوب یک پیشنیاز نیست.
منظور من پیشنهاد تعلیم و تربیت رشتهای که مورد استنتاج است،نیست بلکه کتابهای درسیامروزی است که تأکید بیشتر بر نظریه پولی کلاسیکی مدلهای رشد بلندمدت و نقش انتظارات نسبت بهکسانی که از سی سال پیش بودهاند را دارند،و اعتماد کمتر به سیاست و تأکید بیشتر روی قواعد سیاستینسبت به اقدامات پولی و مالی اختیاری است(علیرغم فقدان اعتماد به اهمیت کاربردی قواعد سیاسی)،اماچارچوب اساسی که یادگیری دانشجویان امروزی را از ماهیت ادوار تجاری ممکن میسازد میبایستمربوط به یک نسل جلوتر از کینزینها باشد."