چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین سبک فرزند پروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در دانشجویان زن متاهل انجام گرفت. جامعه ی مورد مطالعه ی پژوهش دانشجویان زن متاهل دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 88-89 بودند که نمونه ی مورد نظر شامل 120 دانشجوی متاهل بود که به گونه ی در دسترس از این جامعه انتخاب گردیدند و. ابزارهای پژوهش بین آن ها توزیع گردید و تکمیل شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اقتدار والدینی (فرم پدر و فرم مادر)، سبک دلبستگی و تعهد زناشویی است. برای تحلیل داده های بدست آمده از پژوهش از روش همبستگی استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک فرزندپروری و دلبستگی به صورت کلی رابطه وجود دارد به این ترتیب فرضیه ی نخست تایید گردید. هم چنین، نتایج حاکی از این بود که به صورت کلی بین سبک دلبستگی و تعهد زناشویی رابطه ی معنادار وجود ندارد بنابراین، فرضیه ی دوم به صورت کلی رد شد. هم چنین، بین سبک فرزند پروری و تعهد زناشویی به صورت کلی رابطه-ی معنادار یافت گردید و از این رو، فرضیه ی سوم پژوهش تایید گردید.
خلاصه ماشینی:
"and etal, 2003)؛ فانگ(fang,2004) ؛ هیر(Heer, 2008) ؛ سیومر و جیونگور ( Sumer &Guengoer, 1999) و پیترمن ( (Peterman, 2005نشان دادند که رابطهای مثبت و معنی دار بین سبک فرزند پروری مقتدرانه و سبک دلبستگی ایمن وجود دارد و پژوهشهای انجام شده به وسیلهی جودی (Judy, 2006 (؛ توماس (Thomas, 2009) و پیستول ولورانس(Pistol and lorance, 1999) نیز رابطهی مثبت و معنیداری را بین سبک دلبستگی و تعهد نشان دادند.
سبک فرزند پروری مستبدانه به صورت پایین در پاسخگری و بالا در مطالبه گری مشخص میگردند؛ این والدین پیروی کردن و کنترل را مورد تاکید قرار میدهند در حالی که بده و بستان کلامی، خود مختاری و استقلال را منع میکنند کاپلان (Goplan, 2009) و برخلاف والدین مقتدر و یا سهلگیر سرد و طرد کننده هستند و پایین بودن آنها در بعد پاسخگری به این معناست که در مولفههای گرمی عاطفی که در پی آن بچهها میفهمند که والدینشان از آنها مراقبت میکنند و میخواهند در گیر باشند، حمایت از خودمختاری و ایجاد روابط تقابلی با فرزندان خود، پایین هستند (Babiarz, 2009) که این خصایص محیطی را فراهم میکند که در آن کودک به این تصمیمگیری شناختی میرسد که شاید او ارزشمند نبوده و مورد اعتماد نیست، یعنی در الگوهای فعال سازی درونی خود در بعد مربوط به خودش دیدگاهی منفی شکل میدهد و این تفکر را در سر میپروراند که باید همیشه مطمئن باشد که دیگران حضور دارند که از وی مراقبت کنند که این از ویژگی افراد دارای دلبستگی اضطرابی یا دوسوگراست."