خلاصه ماشینی:
"برای توضیح تئوری مذکور که )dnuF-egaW( نامیدهمیشود میگوئیم در نظر میل سرمایه بچند قسمت تقسیم میشود که یک بخشآن مختص پرداخت دستمزد کارگران است و این بخش قبل از شروع بهسرمایهگذاری برای پرداخت دستمزد کارگران کنار گذاشته میشود عبارتیکه بتواند این مفهوم را برساند شاید عبارت«حصه مختص بدستمزد»باشد(البته چنانچه ذیلا بیان میکنیم که این نظریه صحیح نیست) میل از توضیحات خود نتیجه میگیرد که دولت نمیتواند یکحداقل مزد بالاتر از سطح تعادلیکه عرضه و تقاضای کار آن سطح رابوجود آوردهاند برقرار کند.
در اینحال باید دید سودیکه آلمانها از بالا بردنقدرت تولید پارچهبافی خود بدست آورند چگونه بین دو کشور انگلستانو آلمان تقسیم میشود؟ آیا ده یارد پارچه پشمی که سابقا با هفده یارد پارچه کتان معاوضهمیشد حالا با بیستوپنجونیم یارد پارچه کتان معاوضه میشود؟ پاسخ این سئوال فقط در صورتی مثبت است که کشش تقاضا برایپارچه کتان در انگلستان تغییر نکرده باشد یعنی مردم انگلستان همان مقداراز درآمد خود را صرف خرید کتان میکنند که قبلا میکردند.
ولی اگر تقاضا برای پارچه کتان در انگلستان قابل انعطاف باشددر اینصورت با تغییرات حاصله از میزان خرید پارچه کتانی در انگلستانحتی به بیش از اینکه قیمت بطور کامل پائین بیاید افزایش خواهد یافت.
حال اگر تقاضا در انگلستانبرای پارچه کتانی بیکشش باشد قیمت کتان پائین خواهد آمد تا بحدیکهانگلستان را بانجا بکشاند که محصول اضافی را که آلمان با صرف همانهزینه و کوشش تولید میکند خریداری نماید آلمان مجبور است نرخمبادله را بیش از بیستوپنج یارد و نیم کتان در برابر ده یارد پارچهپشمی قرار دهد در اینحال بیشتر استفاده نصیب انگلستان خواهد شد."