چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی علل بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد در اردوگاه کاردرمانی و بازپروری استان زنجان، با هدف شناخت منبع کنترل (درمانی و بیرونی) که بازگشت مجدد داشته اند و همچنین علل و عوامل تاثیر گذار بر بازگشت مجدد به اعتیاد، در سال82-81 با حجم نمونه آماری شامل 277 نفر از معتادانی که بازگشت داشته اند اجرا شده است.
روش پژوهش روش پیمایشی است که با استفاده از دو نوع پرسشنامه به اجرا درآمده است. پرسشنامه اول شامل مقیاس کنترل درونی و بیرونی (راتر) برای تعیین منبع کنترل جامعه مورد مطالعه و پرسشنامه بعدی به منظور بررسی زمینه های گرایش مجدد به اعتیاد بر اساس مبانی نظری و فرضیه ها تهیه شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، از روشهای آمار توصیفی استنباطی استفاده شده و از آنجا که روش تحقیق پیمایشی است، با توجه به یژگیهای روش پیمایشی و نوع پرسشنامه ،از آزمون X2(کی دو) که از آزمونهای غیر پارامتریک است استفاده شده است.
یافته های این پژوهش نشان می دهد:
- بین منع کنترل و گرایش مجدد به اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد. در افراد دارای کنترل بیرونی، گرایش مجدد به اعتیاد بیشتر است.
- بیشترین بازگشت مجدد به اعتیاد مجدد در دامنه سنی 31-20 سال به میزان 39% است که از این میزان، 27% شامل افرادی است که دارای منبع کنترل بیرونی هستند.
- بازگشت مجدد افرادی که متاهل و دارای منبع کنترل بیرونی هستند بیشتر از افراد مجرد است.
- بازگشت مجدد در افرادی که دارای سطح تحصیلات پایین و منبع کنترل بیرونی هستند به مراتب بیشتر از افراد دارای منبع کنترل درونی است.
در مجموع یافته های پژوهشی حاکی از آن است که افرادی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند، به دلیل ویژگی های رفتاری خاص خود که موفقیتها و شکستها و محرومیت های خود را به عوامل بیرونی و محیطی نسبت می دهند، به مراتب بیشتر از افرادی که دارای منبع کنترل درونی اند، به اعتیاد گرایش مجدد دارند و نسبت به عواملی از قبیل نحوه روابط خانوادگی، پذیرفته نشدن در خانواده و محیط اجتماعی، تاثیر پذیری از دوستان و ارزیابی خود از واکنش محیط اجتماعی نسبت به آنان بعد از ترک اعتیاد و آزادی از زندان عکس العمل نشان می دهند و این عوامل را دارای بیشترین تاثیر در بازگشت مجدد خود به اعتیاد می دانند.
خلاصه ماشینی:
"در روشهای درمانی نیز این سؤال مطرح است که اگر تصویر و تصوری که معتاد از عملکرد خود داشته پس از ترک تغییر نکند و دگرگونی درونی در وجود او به وجود نیاید،آیا میتواند در مقابل عوامل مختلف مقاوم باشد و به مصرف دوبارۀ مواد مخدر گرایش پیدا نکند؟آیا بین آگاهیها و نگرشها و رفتارهای فرد معتاد ارتباطی وجود دارد؟آیا میتوان با اصلاح نگرش فرد معتاد،در گرایش مجدد او به اعتیاد تأثیر گذاشت؟در پژوهش حاضر تلاش شده است برای این سؤالات رویکردهای عملی ارائه شود.
با تحقق اهداف طرح میتوان به سؤالهای زیر پاسخ داد: -آیا گرایش مجدد به اعتیاد در معتادان با موضع کنترل بیرونی بیشتر است یا در معتادان با موضع کنترل درونی؟ -آیا ارتباط بین کنترل و عوامل خانوادگی منجر به گرایش مجدد به اعتیاد میشود؟ -نگرشهای بیمار در مورد مواد مخدر و متغیرهای عمده در گرایش مجدد فرد به اعتیاد کداماند؟آیا بهبود روابط و همبستگی خانوادگی در ترغیب بیمار به درمان و پیشگیری از عود مجدد بیماری و افزایش سازگاری اجتماعی و شغلی بیمار مؤثر است؟ -چه موقعیتها و شرایطی باعث لغزش و بازگشت مددجویان به اعتیاد میشود و وجود چه نگرشها و اعتقاداتی در معتادان تلاشهای آنها را مخدوش و ضایع میکند؟ -آیا عوامل فرهنگی در گرایش به اعتیاد مؤثر است؟ -آیا عوامل اجتماعی در گرایش به اعتیاد مؤثر است؟ 2)چارچوب نظری از آنجا که همۀ نظریههای پیشنهادی در عمل قابل استفاده(قابل سنجش)نیستند و برخی از نظریهها نیز زیرمجموعۀ نظریههای دیگرند و بعضی نیز در متغیرها و معرفها مشترکاند،در پژوهش حاضر از نظریههایی استفاده شد که با توجه به اهداف تحقیق،به تبیین مسئله کمک کنند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) برای بررسی وجود رابطه بین تعداد دفعات ترک اعتیاد،به عنوان یکی از عوامل فردی گرایش مجدد به اعتیاد،و منبع کنترل از آزمون 2X استفاده شده است."