چکیده:
چگونگی نزول قرآن از مباحث کهن تفسیری و کلامی است که مطمح نظر عالمان اسلامی قرار گرفته است. امروزه با پیش کشیدن مباحث تجربه دینی و تفسیر حقیقت دین و نبوت بر آن، برخی از روشنفکران، به انکار نزول آسمانی پرداخته و حقیقت قرآن را معلول تجربه دینی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله تفسیر کردهاند.
نویسنده در این مقاله به تدوین و تحلیل دیدگاههای کهن و معاصر از چگونگی نزول قرآن میپردازد که عبارتند از: 1. نزول لفظی (قرآن عین کلام خدا)؛ 2. نزول معنایی (قرآن کلام نبوی)؛ 3. انکار نزول (قرآن محصول تجربه دینی پیامبر)؛ 4. نزول حقیقت مجرده قرآن (تفسیر عرفانی).
در این نوشتار، روشن خواهد شد نظریه اول که نظریه معروف متکلمان و مفسران است، هر چند با ظواهر آیات سازگاری دارد، مبانی و اصول فلسفی و عرفانی، آن را بر نمیتابد که در متن مقاله به نظریه بزرگانی مانند محییالدین، صدرالمتألهین و امام خمینی اشاره خواهد شد. نظریه چهارم، برگزیده عارفان و حکمت متعالیه است که با آیات و مبانی عقلی و فلسفی جمع میشود.
خلاصه ماشینی:
"تفاوت تفسیر عرفانی و تجربه دینینکته ظریف و قابل تأمل، عدم خلط تفسیر عرفانی نزول قرآن با تفسیر تجربه دینی است؛ چرا که تجربه دینی، به پیشینه عقلی و مثالی قرآن معتقد نیست و کلام قرآن را به پیامبر نسبت میدهد که آن حضرت پس از تجربه دینی خود در این دنیا و پس از بیداری، الفاظ قرآن را تألیف میکند؛ در حالی که رهیافت عرفانی، بر وجود پیشینه عقلی و مثالی قرآن تأکید دارد و معتقد است که حقیقت عقلی قرآن، شأن و طوری از حقیقت محمدیه است که آن حقیقت محمدیه در مواجهه نخستین خود با حضرت حق تعالی صورت عقلی قرآن را از حق تعالی در همان مرحله دریافت کرده است، سپس جبرئیل آن حقیقت غیبیه را به صورت وجود عقلی یا مثالی به نفس دنیایی پیامبر انتقال میدهد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم با توجه به علم پیشین خود از معارف غیبی قرآن و انتقال دوباره آن به وسیله جبرئیل، قرآن را از وجود مثالی به وجودی مادی یعنی لفظی تنزل میدهد و در واقع، همه وجود قرآن از اول تا آخر به صورت عقلی در ذات الاهی، سپس در حقیقت محمدیه پیش از نزول تحقق داشته است و این، شامل آیات جزایی مانند مجادله اهل کتاب و امر و نهی میشود؛(*) چرا که همه حقایق و امور جزئی دنیایی، پیشاپیش در عالم عقل و ملکوت، وجود پیشین جمعی و بسیط داشتهاند و دارند و نزول قرآن بر حسب موارد نزول، از قبیل ترتیب و تطابق با حقایق پیشین است، نه این که مورد سبب موجب نزول آیهای شده است؛ بلکه قرآن، یعنی، علم غیبی پیامبر و خداوند سبب انجام مورد و اتفاق جزئی، و آن، مقتضی نزول آیهای شده است."