چکیده:
این پژوهش ضمن بررسی نوآوریهای مذهبی حسن صباح، به نقش وی در بنیان نهادن
دعوت جدید اسماعیلی و بحث از آرای او دربارهی جایگاه امام در سلسله مراتب این آیین و
ضرورت تعلیم از امام، همچنین تأثیر این اصلاحات مذهبی در جامعهی اسماعیلی ایران و
چگونگی قرار گرفتن این داعی اسماعیلی در رهبری جنبش نزاریان میپردازد.
یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که حسن صباح با ارائهی آموزههای تازهی مذهبی،
ضمن اصلاحات بنیادی ساختار این آیین، آن را با مقتضیات سیاسی و اجتماعی آن عهد
هماهنگ ساخت. این رویکرد مصلحتجویانه و عمیقا مذهبی سبب شد تا تعالیم این داعی
تحت عنوان «دعوت جدید» شهرت پیدا کند. وی به یاری این اندیشههای تازه، ضمن متحد
ساختن نزاریان ایران، نیرو و آرمانهایی تازه بدانان داد و با رهبری خویش، در مقام «حجت» امام
غایب، جامعهی نزاری را به سمت کسب توانمندیهای سیاسی نیز سوق داد.
خلاصه ماشینی:
"این پژوهش ضمن بررسی نوآوریهای مذهبی حسن صباح، به نقش وی در بنیان نهادن دعوت جدید اسماعیلی و بحث از آرای او دربارهی جایگاه امام در سلسله مراتب این آیین و ضرورت تعلیم از امام، همچنین تأثیر این اصلاحات مذهبی در جامعهی اسماعیلی ایران و چگونگی قرار گرفتن این داعی اسماعیلی در رهبری جنبش نزاریان میپردازد.
امام در دعوت فاطمیان، معلم اول و مطلع از غیب و وراث علوم نبوی و انسانی فوق بشر و معصوم از خطا بود، اما در دورهای نزدیک به روزگار حسن صباح، فیلسوفان اسماعیلی که غالبا ایرانی بودند، دگرگونیهایی در سلسله مراتب دینی ایجاد کردند؛ از جملهی این تحولات، مسأله ارتقای رتبهی امام بود که نزد داعیان اسماعیلی، چون: ابوحاتم رازی (ت 322 ق) ابویعقوب سجستانی (ت بعد از 361ق) و حمیدالدین کرمانی (ت بعد از 411ق) نیز سابقه داشت.
7 لزوم تعلیم از امام ـ که مورد تأکید حسن صباح بود و یارانش را بدان رو «تعلیمیه» میگفتند8 ـ نیز امری نوظهور نبود؛ زیرا شیعیان از آغاز تاریخ خویش در برابر اهل سنت، قائل به مرجعیت اشخاص برگزیده و معصوم در حل و فصل مسائل دینی بودند.
انعکاس دعوت جدید در میان نزاریان ایران اثبات حقانیت امام اسماعیلی ـ آن چنان که حسن بیان کرد ـ استقلال مذهبی برای حسن و اصحاب وی فراهم ساخت و نتیجهی آن ـ بنا بر گزارش شهرستانی ـ این بود که نزاریان خود را فرقهی ناجیه و برحق قلمداد مینمودند؛ زیرا بنا بر قول مشهور حسن صباح: آنان دارای امام هستند، ولی دیگران امامی ندارند."