چکیده:
نوشتار حاضر، به بررسی مبحث مکان و اسامی جغرافیایی در متن قرآن کریم
میپردازد. مؤلف در ابتدا مدخلی بر آرای جغرافیدانان و نظریهها و مکاتب آنها، در
ارتباط با اماکن قرآنی میگشاید. سپس میزان توجه و رویکرد منابع مختلف به این مبحث
را مورد بررسی قرار میدهد. تفصیل مناطق مختلف جغرافیایی که قصص قرآنی در
محدودهی آنها قرار گرفته، بر پایهی تقسیمبندی پیشنهادی آنها، به مرکزی، میانی،
جنوبی، شمالی و...، توسط مؤلف صورت پذیرفته است. در پایان به داستانهایی اشاره
شده که خداوند در قرآن از اماکن آنها یاد نکرده و در آنها به عبرتگیری از نحوهی بیان
قصص قرآنی اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"14 آیا مکان میتواند بخشی از حکمت و فلسفهی این گزینش را بازگو کند؟ میزان صراحت به ذکر مکانها در قصص قرآن متفاوت است: الف) گاهی اسم معروف یک مکان به صراحت آورده میشود؛ مانند: المسجد الحرام و المسجد الاقصی؛ ب) گاهی اسم علم آورده میشود ولی در تعیین موقعیت آن اختلاف پیدا میشود؛ مانند جودی (= کوه نوح علیهالسلام )؛ ج) گاهی صفت یک مکان ذکر میشود؛ مانند: ربوة ذات قرار و معین، که در تفسیر و تحدید موقعیت آن، آرای مختلفی ابراز شده است؛ د) گاهی قصه، بدون اشاره به مکان، بیان میگردد؛ مانند قصهی ادریس؛ ه ) گاهی اسم صاحب قصه آورده میشود، بدون اینکه به بیان قصه پرداخته شود؛ مانند: ذی الکفل و قوم تبع؛ و ) گاهی صاحب قصه به مکانی منسوب میشود، بدون اینکه خود قصه بیان گردد؛ مانند اصحاب الرس؛ ز) گاهی قصه بدون تعیین مکان و اسم صاحب قصه، بیان میشود؛ مانند داستان مرد مؤمن در سوره یس؛ ح) گاهی مجموعهای از داستانها به یک روش و سیاق بیان میگردد؛ مانند قول خداوند تبارک و تعالی: الم یأتکم نبأ الذین من قبلکم قوم نوح و عاد و ثمود والذین من بعدهم لا یعلمهم الا الله.
داستانهایی که خداوند در قرآن به مکان آنها اشاره نکرده نمیتوان اذعان داشت که تمامی داستانهای قرآن، دارای ارتباطات مکانی بوده، تا هر کدام را در حلقههای یاد شده قرار داد؛ چه در برخی از آنها یادی از مکان نشده است: مجموعهی اول، داستانهای قبل از طوفان است که قبلا به آن اشاره شد و چارهای جز توقف و سکوت در مورد علت عدم ذکر نام اماکن این قبیل داستانها نداریم."