خلاصه ماشینی:
"برای نمونه: ببین همیشه خراشی است روی صورت احساس همیشه چیزی،انگار هوشیاری خواب به نرمی قدم مرگ میرسد از پشت اما در برخی موارد هنجارگریزیهای نحوی ویژگیهای خاصی دارند که در زبان معیار اساسا دیده نمیشود و در میان هنجارگریزیهای نحوی نشاندار به حساب میآیند و میتوان آنها را از جمله خصیصههای سبکی شاعر محسوب کرد.
نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازۀ پرهای صداقت آبی است (نشانی) و در جای دیگر: شب پر خواهش و پیکر گرم افق عریان بود رگۀ سپید مرمر سبز چمن زمزمه میکرد و مهتاب از پلکان نیلی شب فرود میآمد پریان میرقصیدند و آبی جامههاشان با رنگ افق پیوسته بود و بیهیچ توضیحی مثالی دیگر: گیوهها را کندم و نشستم،پاها در آب: من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است (در گلستانه) 2-8-4-دیگر موارد هنجارگریزی معنایی تشخیص(جاندار پنداری)و پارادوکس نیز از جمله موارد هنجارگریزی معنایی هستند که در شعر سپهری دیده میشوند که گرچه به نظر من در سبکشناسی سپهری و تبیین مشخصههای ویژۀ زبان شعری او نسبت به گیاهپنداری و سیالپنداری،از بسامد پایینتری برخوردارند و در مرتبۀ پایینتری قرار دارند،به کرات به عنوان ابزارهایی کارآمد برای برجستهسازی زبان به کار گرفته شدهاند.
به این اعتبار با اتکا برگیاهپنداری آنچه گیاه نیست، با سیالپنداری آنچه در روابط معنایی زبان هنجار سیال نیست،با سبز یا آبی دانستن آنچه فاقد رنگ است و یا سبز یا آبی نیست،در اوج ایجاز پدیدهها ویژگیهای خارق العادهای مییابند و زبان در برجستهترین و هنجارگریزترین شکل خود در شعر به کار گرفته میشود تا احساس و حال و هوایی را در سیالترین شکل خود بیافریند."