چکیده:
تفاسیر قرآن با رویکردهای مختلفی به نگارش درآمده است که یکی از پیشتازترین این رویکردها، رویکرد ادبی است.فصاحت و بلاغت آیات قرآن کریم یکی از وجوه اعجاز قرآن است. ازاینرو برخی از مفسران برای کشف مراد خداوند از آیات، به نگارش تفسیر ادبی پرداختهاند.این مقاله بر آن است تا با مقایسه تفسیر الکشاف زمخشری و التفسیر البیانی للقرآن بنت الشاطئ نگرشها، نظریهها و امتیازهای هرکدام و میزان پیشرفت این رویکرد را بررسی نماید.با پیشرفت علوم بلاغی، تفاسیر ادبی هم رو به تکامل گذاشته تا آنجا که برخی از مفسرین معاصر بر متقدمان برتری یافتهاند؛ چنانکه بنت الشاطئ با بهره بردن از تلاشهای مفسران قبلی تفسیری به مراتب کاملتر و زیباتر، از قرآن کریم ارائه داده است.
خلاصه ماشینی:
"(همان: 984) در اینجا با نگاه به دو تفسیر ادبی الکشاف جارالله زمخشری و التفسیر البیانی للقرآن الکریم عایشه عبدالرحمن و بیان روش تفسیری هر کدام، به بررسی مباحث نحوی، واژه شناختی و بلاغی آن دو و سپس مقایسه بین آنها پرداخته میشود و با معرفی کوششهای آنان، پیشرفت و تطور بلاغت از دورههای نخست تا حال مورد بررسی قرار میگیرد.
(زمخشری، 2001: 27) روش تفسیری در التفسیر البیانی بنت الشاطئ سعی میکند تا قرآن را به صورت موضوعی تفسیر کند، همانطور که خود نیز در مقدمه تفسیرش میگوید: «اصل در روش تفسیر ادبی ـ همانطور که از استادم امین الخولی فرا گرفتهام ـ پرداختن به موضوعی است که به بررسی موضوع واحدی میپردازد ...
(همان: 297) برای مثال وی در التفسیر البیانی، ذیل آیه: «ما ودعک ربک وما قلی» (ضحی / 3) نظر کسانی را که معتقدند علت حذف عامل «قلی» به خاطر رعایت فاصله میباشد، صحیح نمیداند و معتقد است که حذف به خاطر مقتضای معنوی و بلاغی است که ادای لفظی نیز آن را تقویت میکند، نه اینکه شکل و ساختار اصل باشد و مقتضای معنوی آن نادیده انگاشته شود؛ زیرا اگر بیان قرآن به چنین چیزی تعلق میگرفت، آیه اخیر سوره ضحی از رعایت فاصله عدول نمیکرد، و اینکه خداوند بهجای «فحدث» نگفته «فخبر» برای آن است که با دیگر فواصل هماهنگ شود.
استنباط نویسندگان این است که التفسیر البیانی برتر و موفقتر از الکشاف است؛ زیرا: بنت الشاطئ برخلاف زمخشری، عقلگرایی را در تفسیر آیات اصل نمیداند، بلکه از عقل تنها برای زدودن غبار تأویلهای نادرست از چهره تفسیر بهره میجوید."