چکیده:
روش تفسیر موضوعی یکی از روشهای کارآمد و نوین در عرصه قرآن پژوهی است. با کمک تفسیر موضوعی میتوان معارف قرآن را به شیوهای سامانمند و سازگار با نیازها و موضوعات بیشمار هر عصری ارائه نمود و پاسخها و راهکارهای عملی از قرآن دریافت نمود. توانمندیهای ذاتی تفسیر موضوعی موجب شده تا محققان به رویکردهای جدیدی از تفسیر موضوعی بیندیشند. در این نوشتار افزون بر رویکرد رایج تفسیر موضوعی، به رویکردهای دیگر تفسیر موضوعی مانند تفسیر موضوعی به حسب نزول، تفسیر موضوعی به ترتیب مصحف، تفسیر موضوعی بر مبنای ساختار سوره، تفسیر موضوعی به سبک مصحفی ـ ساختاری و تفسیر موضوعی به سبک نزولیـساختاری نیز پرداخته شده است و مبانی، قواعد و اصول هر یک با ارائه یک نمونه گزارش شده است.با توجه به اینکه سبکهای مختلف تفسیر موضوعی هر یک از زوایهای به مطالعه دیدگاه قرآن درباره یک موضوع میپردازند، اما هیچ یک نگاهی جامع و کامل از مدل قرآن در تحلیل و بررسی موضوع ارائه نمیدهد. در انتهای نوشتار پیشنهاد شده برای دستیابی به روشی جامع، با استفاده از قابلیتها و توانمندیهای سبکهای مختلف، شبکه معنایی موضوعات قرآنی ترسیم گردد.
Method of thematic interpretation is one of the modern and efficient methods in Qur’ānic Studies. With the help of thematic interpretation، the Qur’ānic knowledge (ma‘ārif) can be presented in a systematic way and compatible with numerous requirements and issues of any era and thereby practical answers and approaches can be received from the Qur’ān. Intrinsic capabilities of the thematic interpretation have prompted the researchers to think of new approaches to the thematic interpretation. In this article، besides the current thematic interpretation approach، other approaches of thematic interpretation، such as thematic interpretation in terms of Revelation، thematic interpretation according to the order of the Muṣḥaf، thematic interpretation based on the structure of the sūra، thematic interpretation by the scriptural (muṣḥafī)-structural style، and thematic interpretation by the revelatory (nuzūlī)-structural style، are also dealt with and the fundamentals، rules، and principles of each one is reported along with an example.
Given that different styles of thematic interpretation each examines the Qur’ān's viewpoint concerning a single theme، none of them presents a thorough and comprehensive view of the Qur’ān's model in analyzing and examining that theme. In conclusion، it is suggested to outline the semantic network of the Qur’ānic themes in order to achieve a comprehensive method، using the capabilities of different styles.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال کسانی که آیات مربوط به انفاق را به روش تفسیر موضوعی در قرآن بررسی کردهاند، به عناوینی همچون اهمیت انفاق، انواع، موارد مصرف و موانع آن اشاره کردهاند، اما به این پرسش پاسخ ندادهاند که چگونه و با طی چه مراحلی میتوان رفتار افراد را در رابطه با انفاق تغییر داد و آن را به یک خصلت اخلاقی ثابت درآورد؟ همین پرسش درباره نماز، خداباوری، آخرت ترسی و سایر ارزشهای دینی نیز مطرح است.
با مطالعه ساختار سوره آل عمران متوجه میشویم که مسئله وحدت و همگرایی در جامعه دینی با مؤلفههایی مانند اطلاح نگرش توحیدی، شناسایی فتنه منافقان، کافران و اهل کتاب و مقابله صحیح با آنان ارتباط دارد و اهل ایمان برای تحکیم وحدت و انسجام درونی خود باید به اموری مانند محور قرار دادن قرآن پیامبر، توجه به برتری مؤمنان، اعتماد نکردن به بیگانگان و توکل به خدا توجه نمایند و خود را از آسیبهای وحدت مانند تأثیرپذیری از وسوسههای دشمنان و قدرناشناسی از رهبران دینی و دلسرد شدن به خاطر مانعتراشی دشمنان حفظ نمایند.
روش تفسیر موضوعی ـ ساختاری بر این اصل استوار است که موضوعات مستقل معرفتی که به ترتیب نزول در سورههای قرآن جای گرفتهاند، بر اساس روشی مشخص چیده شدهاند و دارای نظمی تربیتی و انسانساز هستند و هر موضوع که پیش از موضوعات دیگر مطرح شده است، به مثابه پیشنیاز معرفتی و رفتاری آن به شمار میرود.
بنابراین اگر بخواهیم به روش نزولی ـ ساختاری مدل مورد نظر قرآن را درباره روش نهادینه کردن فرهنگ نماز در جامعه ترسیم کنیم، تنها مطالعه آیات مربوط به نماز به ترتیب نزول کافی نیست، بلکه باید ببینیم که پیش از مطرح شدن یک گزاره پیرامون نماز، سایر عناصر و مؤلفههای معرفت دینی مانند توحید، معاد، انسان شناسی و..."