چکیده:
شناخت «مساله» در پژوهش های مربوط به حوزه خانواده، دارای دو رکن مهم است؛ یکی این که آیا اساسا مساله ای در حوزه مورد بررسی وجود دارد یا پژوهشگر دچار توهم وجود مساله شده است. دیگر این که بر فرض وجود مساله، سنخ آن چیست. برای پی بردن به وجود مساله، لازم است محیط علمی ـ فرهنگی خانواده شناخته شود. در همین راستا شناخت پارادایم حاکم، تشخیص مکتب فکری مرتبط با مساله و نظریه علمی که خاستگاه مساله واقع شده نیز ضرورت دارد. همچنین برای شناخت مساله لازم است به تحلیل جنبه های کاربردی رفتاری مساله، مانند حوزه دانش و نظام رفتاری مربوط به آن نیز پرداخت. در سنخ شناسی مساله امور مختلفی چون بررسی ماهیت شناختی یا غیرشناختی مساله، شناخت حقوق و آزادی ها، تحلیل کارکردها، آثار و پیامدها و تعیین سیاست گذاری، اصول، قواعد و مقررات حقوقی ضرورت دارد. مقاله حاضر به بررسی موارد یادشده که از ضروریات تالیف یک مقاله پژوهشی است، می پردازد.
خلاصه ماشینی:
درآمدي بر مسألهشناسی حقوقی با تأکید بر نظام حقوقی زن و خانواده در اسلام 1 محمود حکمتنيا 2 سيد محمدحسين کاظميني 3 چکیده شناخت «مسأله» در پژوهشهای مربوط به حوزه خانواده، داراي دو رکن مهم است؛ يکي اينکه آيا اساساً مسألهاي در حوزه مورد بررسی وجود دارد يا پژوهشگر دچار توهم وجود مسأله شده است.
اگر بخواهيم در قالب گزارهاي معين، مسأله و دغدغه پژوهش حاضر را بيان کنيم بايد گفت مسأله حقوق خانواده اسلامي ـ ايراني چيست؟ و بر فرض وجود مسأله، سنخ آن کدام است؟ البته با شناخت اين دو امر بايد به روششناسي حل مسأله نيز پرداخت که از موضوع مقاله حاضر خارج است.
در حوزه مسائل حقوقی، شناخت ماهیت مسأله، به لحاظ اینکه از سنخ مسائل شناختی است یا غیرشناختی، و در هر فرض چگونه گزارههای حقوقی از اخلاقی تفکیک میشود و در فرض حقوقی بودن، خود دارای سطوح و جنبههای مختلفی از قبیل: الف ـ اعمال حقوق و آزادیها و یا تخلف از آنها، ب ـ کارکردها، آثار و پیامدهای مقررات حقوقی و ج ـ سیاستگذاریها، اصول، قواعد و مقررات حقوقی خانواده باشد، دارای اهمیت است که اجمالاً به هر یک میپردازیم: 1ـ شناختی و غیرشناختی بودن مسأله ماهیت گزارههای حقوقی بستگی به دو رویکرد شناختی 1 و غیر شناختی 2 دارد.
نظام حقوق زن و خانواده در اسلام مبتنی بر اراده تشریعی خداوند است؛ از همین رو شناخت قواعد در مرحله تشریع و درک مصالح و حکمتهای آن، تفسیر متون و استنباط قواعد در موضوعات جدید، چگونگی قضاوت و حل اختلاف و چگونگی فعلیت یافتن احکام و حل تزاحمات، هر یک دارای جایگاه خاص خود است و باید مبتنی بر مبنا تحلیل و بررسی شود.