چکیده:
توصیفات زنده و جاندار تاریخ بیهقی از واقعیت های سیاسی عصر خود، بر پژوهندگان این میراث ارزشمند تاریخ ایران پوشیده نیست. در میان انبوه گزارش های سیاسی خواجه ابوالفضل بیهقی(385-470هـ .ق.) که اغلب با ذکر جزئیات و اشراف بر نهان و آشکار حوادث سیاسی عصر غزنوی همراه است، مقوله ی روانشناسی قدرت به خوبی قابل ردیابی است. یکی از محورهای قابل توجه در این عرصه، اصل «نیست همتایی» یا «بی مانندگی» سلطان است که در دربار غزنوی بر القاء و تزریق آن به آحاد رعایا تلاش می شد و نظارت های دقیق و هشیارانه ای وجود داشت تا اتباع سلطان از هرگونه رفتاری که صبغه ای از «همتایی» و «مانندگی» به سلطان را در اذهان متبادر می ساخت، بازداشته شوند. علاوه بر این، همواره به عواقب ناگوار «مانندگی جستن» رعایا به سلطان، در قالب پند و اندرزهای سیاسی هشدار داده می شد. در این مقاله تلاش می گردد تا با محوریت تاریخ بیهقی تحلیل و تبیین دقیقی از چشم اندازهای مذکور ارائه شود.
The vivid description in the history of Beyhaqi of the political realities of its time is known to the researchers of this invaluable heritage of Iranian history. In the mass of Khwaja Abolfal Beyhaqi’s (385-470 AH) political reports which usually encompasses details and an awareness of the hidden and overt of political events of the Qaznavid era، the theme of psychology of power is clearly traceable.
One of the most fundamental elements in this era is the principle of “Uniqueness” or “Matchlessness” of the King which the Qaznavid court did best attempt in imprinting it in the mind of every vassal and there had been exact and watchful supervisions on King’s subjects to prevent them from displaying the least gesture of similitude to Kingship. In Addition، vassals were permanently prohibited from seeking similitude to the King in the guise of political advices.
In this article، it will be tried to present a detailed discussion on the above mentioned panoramas based on the History of Beyhagi.
خلاصه ماشینی:
"سلطان محمود در گفتگویی با ابو نصر مشکان(دیوانسالار مشهور عصر غزنوی)هنگامی که مقدمات عزل و حبس وزیر خواجه احمد میمندی را تدارک میدید، به خوبی از این واقعیت پرده بر میدارد؛به گفته بو نصر مشکان: «چون به خدمت رفتم وی هنوز در نشاط شراب بود؛مرا بنشاند و به شراب مشغول شدیم و از هر گونه سخن میرفت؛مرا گفت:وزیران،دشمنان پادشاهان باشند؛تو این را در هیچ کتاب خوانده(ای)؟!گفتم:بر این جمله نخواندهام اما خواندهام که احمق و ابله کسی باشد که وزارت پادشاهان جوید و خواهد.
(بیهقی،ص 359) بیهقی تصریح میکند که بعد از وصول این خبر به سلطان،وی ضمن نکوهش برادر خود امیر نصر به عنوان حامی ابو القاسم رازی،به منظور عدم تکرار چنین اشتباهاتی از سوی پسرانش«امیران محمد و مسعود»فرمانهایی خطاب به آنها«در باب غاشیه و جناغ{CP9CP}صادر کرده و در این عرصه از خود«تشدیدها»نشان میدهد.
ق. )از پیشقراولان همین سنخ مواعظ-متأثر از ارزشهای درباری ایران پیش از اسلام و دربار خلافت بنی عباس-نیز میگفت:«از اخلاق پادشه که باید مراعات شود نیز این است که چون کسی را مورد لطف قرار دهد و نزدیک گرداند و به او آنقدر خوی گیرد که با او مزاح کند و بخندد باید آن شخص چون بار دگر بر شاه وارد شود چنان وارد گردد و رفتار نماید که گویی آن انس و مزاح در میان نبوده،و باید بیش از پیش اظهار خضوع و فروتنی و تجلیل و احترام نماید،زیرا خوی پادشاهان همواره در یک حالت باقی نمیماند»جاحظ(1343)،التاج،ترجمه محمد علی خلیلی،تهران،سینا،صص 107-106 و144."