خلاصه ماشینی:
"اما به دلیل اینکه موضوع نقشجامعه در پیکار با دولت در یک دورهی شصت ساله موضوعی بسیار گستردهاست،بنابراین نویسنده توجه خود را به سه شهر مهم جنوب کشور یعنیبوشهر،شیراز و اصفهان که اطلاعات بیشتری راجع به آنها در منابع وجوددارد معطوف کرده و نگاه او نسبت به مناطق دیگر بسیار محدود و ناچیز است.
زیرا منابع متقابل دولت و مردممستلزم این بود که جامعه تا حدودی اختیارات شاه را محدود سازد،و مردم&%17233JTKG172G% ازاریان به دلیل ثروت و قدرتی که داشتند ازمهمترین گروههایی بودند که در برابر دولتایستادگی میکردند الش دولتها نه تنها با او چانهزنی میکردند،بلکه همیشه هم به اوامر و فرمانهای او اعتنانمیکردند.
بوشهر منطقهای بود که ایران از قدیم به دنبال آن بود که نقش رهبران محلیرا که واسطهی بین دولت و مردم بودند،تضعیف کند و در دورهی طولانیضعف ایران(از سقوط صفوی تا روی کار آمدن قاجار)،شماری از قدرتهایمحلی توانستند موقعیت خود را در کرانههای خلیج فارس حفظ کنند.
الش دولتها صل چهارم:اصفهان:اعتراض مردمی،کنترل اجتماعی و ظهورمشارکت در این فصل رابطهی بین دین و دولت از چشماندازی متفاوت،یعنی ازچشمانداز دولت مورد بررسی قرار گرفته است،و از ابزارهای به کار گرفته شدهتوسط دولت برای مذاکره با مردم بحث شده است.
رفتار با سربازان بسیار ددمنشانه بود،اما به رغم مجازاتیکه علیه آنان اعمال میشد برای چانهزندی با حاکمان خود راههایی در پیشمیگرفتند که این راه متضمن بینظمی و تهدید بود(مارتین،1387:75)،اما از راههای ملایمی که در پیش میگرفتند،بستنشینی یا عدم احترامبه مافوق بود و با این کار نشان میدادند که دولت عادل و بر حق نیست."