چکیده:
هدفهای توسعه هزاره مجموعهای از هدفهای توسعه بینالمللی هستند که شامل 8 هدف یا آرمان کلی و 21 هدف عملیاتی هستند که همه کشورها متعهد شدهاند تا سال 2015 به آنها دست پیدا کنند. بررسی عملکرد کشورهای آسیای مرکزی حکایت از دستاوردهایی نامتقارن در دستیابی به این هدفها دارد. این مقاله در نظر دارد تا تأثیر میزان ادغام اقتصادی کشورهای منطقه در اقتصاد جهانی را در عملکرد نابرابر این کشورها در دستیابی به هدفهای توسعه هزاره بهصورت مقایسهای مورد بررسی قراردهد. شاخصهای آزادی اقتصادی، عضویت در سازمانهای بینالمللی اقتصادی، جذب سرمایههای خارجی و نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی در این کشورها با این هدف مورد استفاده قرار گرفتهاند.
The Millennium Development Goals (MDGs) are eight international development goals and 21 targets that all countries have agreed to achieve by the year 2015. Central Asian countries have shown uneven progress in achieving these goals. This paper conducts a comparative study of the impact of economic integration of the regional countries into the world economy on uneven progress of Central Asian countries’ in achieving MDGs. The indices of the study include economic freedom، membership in international economic organizations، attracting foreign investment and the ratio of trade to gross domestic product (GDP).
خلاصه ماشینی:
این مقاله در نظر دارد تا تأثیر میزان ادغام اقتصادی کشورهای منطقه در اقتصاد جهانی را در عملکرد نابرابر این کشورها در دستیابی به هدفهای توسعه هزاره بهصورت مقایسهای مورد بررسی قراردهد.
این مقاله تلاش خواهد کرد تا به این سؤالها پاسخ دهد: عملکرد کشورهای آسیای مرکزی جهت ادغام در اقتصاد جهانی چگونه بوده است؟ کدامیک از کشورهای منطقه در این خصوص موفقتر بودهاند؟ آیا عملکرد همه کشورهای منطقه در یک سطح قرار دارد؟ آیا میتوان ارتباطی بین عملکرد هر یک از این کشورها در ادغام در اقتصاد جهانی و عملکرد نابرابر آنها در دستیابی به هدفهای توسعه هزاره برقرار کرد؟ در پاسخ به این سؤالها، ادغام در اقتصاد جهانی را با شاخصهایی چون آزادی اقتصادی، عضویت در سازمانهای بینالمللی اقتصادی، جذب سرمایههای خارجی و نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
در پایان نیز تلاش خواهد شد تا مقایسهای بین کشورهای منطقه صورت گیرد تا نشان داده شود که کدامیک از این کشورها در این زمینه موفقتر عمل کردهاند و اینکه آیا میتوان ارتباطی بین عملکرد آنها در ادغام در اقتصاد جهانی با وضعیت آنها در دستیابی به هدفهای توسعه هزاره برقرار کرد یا خیر؟ ادغام در اقتصاد جهانی بهمعنی میزان تعامل، اثرگذاری و یا اثرپذیری یک کشور در تعامل اقتصادی خود با دیگر کشورها است.
57 47 48 52 54 51 48 (World Bank, 2008) Trade Openness سهم صادرات کالا و خدمات بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی کشورهای آسیای مرکزی نیز نشاندهنده تفاوت وضعیت و ساختار اقتصادی این کشورها و میزان ادغام آنها در اقتصاد جهانی است.