چکیده:
سیمپسون ( Simpson) از جمله افرادی است که در حوزه سبک شناسی و زبان شناسی انتقادی به فعالیت پرداخته است. یکی از مباحثی که او به گونه ای دقیق و روشمند به بررسی آن پرداخته است مبحث دیدگاه روایی است. دیدگاه روایی از نظر او، به معنای میزان دخالت روای در عمل روایت کردن بوده و از سه بخش جزئی تر دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان-شناختی تشکیل می¬شود. زمینه¬ساز پیوند این سه نوع جزئی عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن توسط نویسنده-راوی روایت است. سیمپسون در ادامه با طرح دیدگاه¬های روایی چهار¬گانه¬ی مطرح شده توسط ژنت و همچنین دیدگاه¬های چهارگانه روایی مطرح شده توسط آسپنسکی- فالر و با بررسی دقیق¬تر عنصر وجهیت در متن، در نهایت الگوی دیدگاه¬های روایی نه¬گانه¬ی خود را ارائه می¬نماید. همچنین از نظر سیمپسون با بررسی سه دیدگاه مکانی، زمانی و روان¬شناختی به کار گرفته شده در متن روایت، می¬توان به تحلیلی از نوع دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده نیز رسید.
خلاصه ماشینی:
"از نظر او،دیدگاه روایی سه بخش جزئیتر دیدگاه مکانی،دیدگاه زمانی و دیدگاه روانشناختی رادر بردارد و عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن زمینهساز پیوند این سه نوع دیدگاهاست و در نهایت،باعث پیدایش دیدگاههای وجهی-روایی نهگانۀ سیمپسون میشود.
راوی در این بخش،از زاویۀ دید اول شخص و دیدگاه مکانی ایستا و بسیار محدودبه روایت آنچه میبیند میپردازد و اشارۀ مکرر راوی به«دو انگشت چاک در»بردوری مکانی او از اصل حادثه و محدودیت او برای بازگو کردن جزئیات حوادث واشخاص تأکید دارد؛زیرا راوی فقط تا حدی که«چاک در»به او اجازه میدهد،واردجزئیات حادثۀ مورد بحث میشود و بقیۀ جملهها حاکی از حدس و گمانهای اودربارۀ اتفاق در حال وقوع است و عبارتهایی مانند«احساس میکردم که مثل اینکهدارند چند تا صندلی توی اتاق سرهنگ میگذارند»،«فقط تا کمی پایینتر از شانههایشرا دیدم»و...
برای روشن شدن این نوع دیدگاهبخشی از رمان رازیهای سرزمین من را بررسی میکنیم که از زاویۀ دید اول شخص(همسایۀ تیمسار شادان)روایت میشود: وقتی که سوار اسبش میشد و گردنش را شق و رق نگاه میداشت،مثل مجسمهبود...
زاویۀ دید این نوع دیدگاه شامل هردو نوع اول شخص و سوم شخص میشود؛اما وجهتمایز این نوع با سه نوع پیشین،در این است که راوی این نوع روایت،همزمان با آنکهبا دقت به گزارش اعمال شخصیتهای داستان میپردازد،از روایت افکار و احساساتآنها دوری میکند و در برابر افکار و احساسات شخصیتها موضعی کنجکاو وکم اطلاع در پیش میگیرد (Simpson,1993:42) ."