چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی نقش دلبستگی به والد، دلبستگی به خدا و سبکهای اسنادی بر اضطراب اجتماعی دانشجویان شهر بیرجند است. از میان جامعه آماری، 700 دانشجو به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه پیامنور و دانشگاه آزاد شهر بیرجند انتخاب شدهاند. پرسشنامههای دلبستگی به والد (هازن و شیور، 1986م)، دلبستگی به خدا، سبکهای اسنادی (ASQ) و اضطراب اجتماعی (SD) تکمیل و از طریق تحلیل مسیر بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که سبکاسنادیشکست، و دلبستگی ناایمن به پدر به طور مستقیم اضطراب اجتماعی را پیشبینی میکنند. همچنین دلبستگی دوران کودکی از طریق دلبستگی به خدا و اسناد موفقیت بر افزایش یا کاهش اضطراب اجتماعی، مسیرهای معناداری نشان میدهد. بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان گفت: دلبستگی ایمن دوران کودکی، سبکهای اسنادی مثبت و دلبستگی ایمن به خدا در کاهش اضطراب اجتماعی مؤثر هستند.
The present paper seeks to investigate the role of attachment to father، attachment to God، and attributional styles in the social distress among university students in Birjand. The statistical population includes 700 students from Birjand Payam-e-noor University and Azad Islamic University who were selected according to random multi-stage cluster sampling. They answered questionnaires on attachment to parent (Hazan and Shaver، 1986)، attachment to God، attributional styles (ASQ) and social anxiety disorder (SD) which were investigated through analysis of course of development. The results showed that the attributional style of failure and weak attachment to one’s father directly predict social anxiety disorder. Furthermore، attachment during childhood showed significant courses of increase or decrease of social anxiety disorder through attachment to God and attributional style of success. According to the research findings، it can be said that strong attachment during childhood، positive attributional styles، and strong attachment to God contribute to decreasing social distress.
خلاصه ماشینی:
بر اساس يافته هـاي ايـن پـژوهش ، ميتوان گفت : دلبستگي ايمن دوران کودکي، سبک هاي اسنادي مثبت و دلبستگي ايمن بـه خدا در کاهش اضطراب اجتماعي مؤثر هستند.
در اين زمينه بعضي شواهد حمايت کننده براي تطابق بين سبک هاي دلبستگي و شاخص هـاي دلبسـتگي به خدا وجود دارد،١٤ که ميتوان به نتايج پژوهش شهابي زاده ١٥ اشاره کـرد کـه وي دريافتـه است که رابطه معناداري بين ادراک دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا به خدا با ادراک دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا به مادر و پدر وجود دارد.
٢٤ بنـابراين مـيتـوان گفـت کـه سـبک هـاي شـناختي در اضطراب اجتماعي هم دخيل هستند که در اين زمينه ، نتايج پژوهش بل دولان و وسلر٢٥ نيز حاکي از آن است که در بزرگسالان رابطه معناداري بين اضـطراب اجتمـاعي و سـبک هـاي اسنادي منفي وجود دارد.
بنـابراين ، هـدف اين پژوهش بررسي نقش دلبستگي دوران کودکي، دلبستگي به خدا و سبک هاي اسنادي بر اضطراب اجتماعي است .
اما نکته قابل توجه اين است که دلبستگي به خدا بـين دلبسـتگي دوران کـودکي و سـبک هـاي اسـنادي موفقيت ، ميانجي گري ميکند، از ايـن رو، تعـاملات والـدين و فرزنـدان و ارتبـاط بـا خـدا ميتوانند در ايجاد سبک هاي اسنادي موفقيت تأثير داشته باشـند.
R, shaver, "An attachment theoretical approach to love and religious belief", personality and social psychology bulletin, v 18, p269.
Joules, Shaalon, "The mediating role of god attachment between religiosity and spirituality and psychology adjustment in young adults", unpuplished doctoral dissertation, school of the ohio state university, 2007.
R, "An attachment theoretical approach to love and religious belief", personality and social psychology bulletin, v 18, 1992, p 266-275 Miner, M.