خلاصه ماشینی:
"از چاپ آن منصرف شده،آیا تاوان اشتباه او باید توسط تصویرگر پرداخت شود؟لازم به ذکر است که در سالهای اخیر،بسیاری از ناشرانهم،با آگاه شدن به حقوق پدیدآورندگان،با عقد قراردادهای منصفانه،تلاش در جلب رضایت آنها دارند و حتی آثار قدیمی تصویرگران،که بر طبق قرارداد به این ناشران تعلق دارد را بازپس میدهند.
به این معنی که اصل آثار از طرف ناشر،با قیمت نازلی خریداری میشود،در حالی که در هیچ نقطهای از دنیا،اصل تصاویر متعلق به ناشر نیست و ناشر تنها حق امتیاز چاپ آنها را در زمان،مکان و به زبانیخاص مالک است و ناشر بعد از چاپ،دیگر نیازی به نگهداری امانت تصویرگران نمیبیند و از طرفی،از عهدهی خرید و نگهداری آنها نیزبرنمیآید.
این شیوهی تصویرسازی،یکی از موفقترین شیوههای تصویرسازی اینگونهی ادبی است؛چراکه متن کهن را از چنبرهی زمانو مکان خارج میکنند و میتوان آن را برای هر قومی در هر زمان روایت کرد.
دهانهیگوشی به سمت عنوان کتاب قرار دارد و به این معناست که طبیب حتی از شنیدن عنوان داستان خود نیز عاجز است و نیاز به ابزاری چونگوشی دارد.
از اینجا تا پایان داستان،مکان داستان اتاق بیمار است و تغییری نمیکند،ولی تصویرگر با زیرکی از این فضای محدود و یکسان،برای خلق تصاویر متنوع و جذاب استفاده میکند.
به این ترتیب،در حالیکه داستان رد یک فضای محدود و با شخصیتهای مشخص روایت میشود،ولی در تصاویر با تنوع و پیچیدگی زیادی روبهرو هستیم ومخاطب نه تنها با فضای وقوع داستان،بلکه به شکل توأمان با کل فضا و وقایع حاشیهای،که گاهی مرتبط و گاهی بیارتباط با موضوعاست،مواجه میشود و تصویری کلی را درک میکند."