خلاصه ماشینی:
"اگر زبانهایی چون انگلیسی و فرانسوی و آلمانی که خویشان دیرینهء پارسیاند،در سنجش با این زبان، پویاتر مینمایند و تیز و تفت دیگرگون شدهاند و میشوند،از آن است که این زبانها هنوز به زینهای از پویایی و پیشرفت-که پارسی دری بدان رسیده است- نرسیدهاند.
واژگانی بسیار از این گونه میتوان نمونه آورد،چون نامهای انشاسپندان،و هومنه،در اوستایی که در پارسی دری بهمن شده است؛ارتاوهیشتا که از آن اردیبهشت به یادگار مانده است،سپنتا آرمئیتی که در دری کهن به سپندارمذ دیگر شده است،و سرانجام در ساخت نیک سوده و سادهء اسفند یا سپند به فرجام دیگرگونی خود رسیده است؛خشتروئیریه که در پارسی دری شهریور شده است،نیز هئوروتات و امرتات که در این زبان در ساخت خرداد و مرداد به کار برده میشوند.
بر پایهء آنچه نوشته آمد،زبان پارسی دری در این زمینه نیز زبانی نیک و پویا و پیشرفته بوده است،و زینههایی از دگرگونی را پس پشت نهاده است که زبانهای دیگر هنوز بدانها نرسیدهاند.
باری،چون در جهان باستان نام،از هر روی و سوی، نشانگر نامور شمرده میشده است و نامور را در نام نهفته میدانستهاند،نام با پارهای از ویژگیهای نامور که از آن میان نرینگی و مادینگی و امردی است،در زبان به کار گرفته شده است؛این هنجار و نهاد اسطورهای و باورشناسی که امروز کارایی فرهنگیش را از دست داده است،در پارهای از زبانها،چونان افزونهای بیسود که تنها مایهء پیچش و گرانباری است هنوز بر جای مانده است."