چکیده:
آفرینش جهان هستی و چگونگی آن، از سوالاتی است که همیشه ذهن بشر را بخود مشغول داشته و بسیاری از مکاتب فکری از گذشته های دور در پی پاسخ دادن به این پرسشها بوده اند و با این تلاشها به دو نظر کلی دست یافته اند: گروهی معتقدند که جهان هستی بیواسطه از منشا آفرینش بوجود آمده و گروهی دیگر این آفرینش را با واسطه میدانند. در ایران، زروانیسم (مکتب زروانی) و اسماعیلیه، دو مکتب ایرانی مربوط به دو دوره متفاوت- یکی مربوط به هزاران سال قبل از اسلام و دیگری مربوط به دوره اسلامی- هستند که در اینباره به بحث پرداخته اند. با توجه به تاثیر فراوان آموزه های اسماعیلی بر فلسفه و تصوف اسلامی، در این نوشتار، پس از آنکه در مقدمه دو عقیده کلی درباره آفرینش جهان هستی مطرح شد، به کیهان شناسی زروانی و کیهان شناسی اسماعیلیه ـ با استناد به آثار ناصرخسرو قبادیانی از بزرگان اسماعیلیه ـ پرداخته و اعتقاد زروانیها و اسماعیلیان درباره آفرینش و اهداف آن واکاوی میشود. سپس سعی بر آن است نشان داده شود که کیهان شناسی اسماعیلیه متاثر از کیهانشناسی زروانی است.
خلاصه ماشینی:
"پژوهشی در کیهانشناسی زروانی و کیهانشناسی اسماعیلیه (با تکیه بر آثار ناصر خسرو قبادیانی) ذبیح الله فتحی فتح* چکیده آفرینش جهان هستی و چگونگی آن،از سؤالاتی است که همیشه ذهن بشر را بخود مشغول داشته و بسیاری از مکاتب فکری از گذشتههای دور در پی پاسخ دادن به این پرسشها بودهاند و با این تلاشها به دو نظر کلی دست یافتهاند:گروهی معتقدند که جهان هستی بیواسطه از منشأ آفرینش بوجود آمده و گروهی دیگر این آفرینش را باواسطه میدانند.
در بندهش روایتی قابل قبول راجع به آفرینش خورشید و ماه و ستارگان آمده است که بهیچوجه نقض و عیبی را متوجه وجود زروان و اهرمزد نمیکند و باحتمال زیاد این روایت زروانی است،اگرچه ممکن است که زروانیها بعدها آن را ساخته باشند؛«هرمزد در میان آسمان و زمین روشنان را فراز آفرید:(نخست)ستارگان اختری1و نیز آن نااختری2را؛سپس ماه و سپس خورشید را(در آن)بایستانید.
با بررسی آفرینش باواسطه زروانی و آفرینش باواسطه اسماعیلی میتوان فهمید که اهرمزد و عقل کل با یکدیگر کاملا مطابقت دارند و نظریههای مختلف درباره ریشههای کیهانشناسی اسماعیلی اگرچه میتوانند درست باشند،اما این نکته را نباید از یاد برد که زروانیسم و باورهای زروانی در ناخودآگاه فرهنگ ایرانی جای گرفته و در جایجای این فرهنگ خود را نشان میدهد و از آنجا که مانویت و مکتب فلوطین(نوافلاطونی)سالهای طولانی بعد از زروانیسم پدید آمدهاند و نیز با بررسی و تحقیق در آثار مانوی و نو افلاطونی میتوان به این نتیجه رسید که خود متأثر از زروانیسم هستند،میتوان گفت که کیهانشناسی اسماعیلیه در دوره فاطمیان و بعد از آن متأثر از کیهانشناسی زروانی است."