چکیده:
یکی از بخشهای گویششناسی بررسی ویژگیهای نحوی یک گویش است و در میان مباحث نحوی، مبحث حروف، همسانی بیشتری در گویشهای مختلف دارد زیرا حروف گروه بستهی دستوری به شمار میرود. با این حال میتوان گویشهایی را یافت که این مبحث در آن تفاوتهای چشمگیری با گویشهای دیگر دارد. یکی از این گویشها، گویش یکی از روستاهای استان اصفهان، به نام نیسیان، است که با وجود همجواری با روستاهای دیگر کاربرد حروف در آن منحصر به فرد است. در این پژوهش کوشش شده است مبحث حروف در این گویش و تفاوتهای چشمگیر آن با فارسی معیار بررسی گردد. به این منظور ابتدا حروفی که کاربرد متفاوتی با زبان فارسی دارند مشخص و سپس نوع کاربرد و معانی گوناگون آن در جمله با ذکرشواهد بیان گردید.
خلاصه ماشینی:
"دیگر وزن کوتاه نسبتا مهم در غزلهای او، «مفتعلن مفتعلن فاعلن» است که یکی از وزنهای کوتاه اصلی گویش شیرازی است و تفاوت موسیقایی این گونه را با شعر رسمی نشان میدهد: اول از او، دوست میدارم هنوج مث روز اول بو تو یارم هنو (سمندر، بیتا:1) -avval azu duset midāram hanu/ mese ruze avval bo to yāram hanu ئی چی چی بود گفتی، حالیم کن نپهج سر علی از غصه خالیم کن نپه (سمندر،25:1378) -i či či bud gofti hālim kon nape/ sare ali az γosse xālim kon nape «مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن» هم دیگر وزنی است که در شعر معاصر کاربردی چندان ندارد؛ ولی در غزل سمندر به صورتی کاملا مناسب 2 بار از آن استفاده شده است: حسودحسود سوزمونی، که گوش یار جون جونی مثل مسلسل میخونه، شعرای بند تمبونی (همان:29) -hasud hasude suzmuni, ke guše yāre jun juni/ mesle mosalsal mixune še:rāye bande tombuni ای شاه نور وچلچراغ، آقوی آقام، یا شاچراغ ییکش دیگه جارم بزن، بکن صدام، یاشاچراغ (همان:33) -ey šāhe nuro čelčerāγ āqoy āqām yā šāčerāγ / yey keše dige jārom bezan bokon sedām yā šāčerāγ دیگر وزنهای غزلهای شیرازی سمندر تنها 1 بار در این دو دفتر کاربرد دارند که از آن میان یکی، «مفعول مفاعیل مفاعیل فعل" وزن رباعی است که معمولا در غزل کاربردی اندک دارد وشاید سمندر به خاطر تمایلی که به سرودن رباعی با لهجهی شیرازی دارد به آن توجه داشته است: تو چن یک شهری که به من جر میکنی تو- چه و چه میشه- هی جر و منجر میکنی (سمندر،بیتا:55) -tō čan yeke ša:ri ke be man ja:r mikoni/ tō če vo če miše hey jaro manja:r mikoni یکی دیگر از وزنهای ویژهی سمندر که به پیروی از تصنیفها و ترانههای شیرازیاش وارد غزل شده است، «مفاعیل فعولن» است که جز در شعر او در غزل هیچ یک از شاعران بررسی شده دیده نمیشود: تـوول زد رو پلنگــم پوکـوندم بو تلــنگم دیــدی عشــق تو آخــرج چطـو زد واسـرنگم (همان:63) -tovol zad ru pelengom/ pokondom bo telengom -didi ešqe to āxer/ četow zad vāserengom از دیگر وزنهای کوتاه غزل سمندر «مفعول مفاعیل فعولن » وزن لیلی و مجنون نظامی را میتوان نام برد: شـرتی شپـکی دل بیقـرارم فـرتـی زد الـو بــه روزگـارم (سمندر، 19:1378) -šerti šapaki dele bi qarārom/ ferti zad alow be ruzegārom اصولا توجه به موسیقی ضربی و پرنشاط در غزلهای سمندر دیده میشود، این نکته در انتخاب وزن "مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن» در غزلهایش دیده میشود: ای شهر شاعر پرورو، شیراز از گل بهتروجج کو شاعرو، کو دلبرو، کوساقیو، کو ساغرو؟ کو رقص و نغمهی بیدگونی، کو دشتی و دشتسونی کو او جلال و شکرو، کو مطرب افسونگرو؟ (همان:9) -ey ša:re šā:er parvaru, širāze az gol behtaru/ ku šā:eru, ku delbaru, ku sāqiyu, ku sāγaru?"