چکیده:
هدف پژوهش حاضر، مقایسة تطبیقی امثال، در دو زبان کردی و فارسی است. کمک به شناخت اشتراکات فرهنگی دو زبان یاد شده، از دیگر اهداف این پژوهش است و این امر به نوبة خود میتواند زمینة بهبود ارتباطات انسانی را در دو زبان یادشده فراهم کند؛ زیرا شناخت اشتراکات فرهنگی اقوام ازجمله امثال و حکم، زمینة تفهیم و تفاهم بهتر را فراهم میسازد و درنتیجه میتواند به همبستگی بیشتر و وفاق ملی کمک کند. در این راستا سههزار مثل فارسی و کردی را به روش نظاممند (Systematic Sampling) انتخاب و مقایسه و بررسی کردیم. پژوهش به شیوة کتابخانهای است و منابع آن، کتاب امثال و حکم کردی تألیف قادر فتاحیقاضی و دوازده هزار مثل فارسی و سیهزار معادل آنها تألیف ابراهیم شکوریزاده بلوری است. این منابع را به دلیل جامعیت نسبت به منابع دیگر در این زبانها، تا زمان تدوین پژوهش انتخاب کردیم. این مقاله، ابتدا به تعریف قصه، سابقۀ قصه، ساختار قصه و طبقهبندی قصهها میپردازد و سپس دیدگاههای «ولادیمیر پروپ»، قصهشناس مشهور روسی و 31 خویشکاری که او از صد قصۀ رایج در روسیه (قصۀ پریان) استخراج کرده است، همراه با شخصیتهای اصلی قصه و حوزۀ خویشکاریهای آنها نقل میکند. در ادامه، ناهماهنگی الگوی پروپ را با قصههای رایج در گویش یا لهجۀ لکی شرح میدهد و نمونههایی از آن قصهها را ذکر میکند که در حوزههای مختلفی از خویشکاریها و شخصیتهای اصلی قصه با الگوی پروپ در تضاد است.
خلاصه ماشینی:
"مؤلف مقالة حاضر، با گردآوری نظرات اهل فن در این زمینه در زبانهای انگلیسی، عربی، فارسی و کردی، آنها را در رویکردهای فوق طبقهبندی کرده و با نقد و بررسی آن ها با تکیه بر رویکرد استعاری و با توجه به تعریف واتکینگ (1932)، تعریف زیر را از مثل ارائه دادهاست: «مثل جملهای کوتاه، رسا و اغلب آهنگینی است که به صورت استعارة تمثیلیه برای بیان حجت یا به کارگیری اندرز، اغلب بدون تغییر لفظی شهرت یافته است.
» (بهمنیار، 1369: یو) دهخدا رایجبودن به معنی ظاهری آن را قبول ندارد و میگوید: « این که در تعریف مثل میگویند« اش للإستعمال» اگر مراد ظاهر آن باشد، غلط است، چهبسا میشود که یک مثل ناشنوده را بار اول، شخص میشنود، حتی تنها و بدون آن که در کلامی واقع شده باشد و ذوق او میگوید این مثل است و گاهی در زبان اجنبی دفعة نخست عبارتی را میشنوند و فورا میگویند این مثل است درصورتیکه، در هر دو جا فاشبودن آن را نمیدانند و نیز مثل، بار اول که گفته شده چرا متروک نمانده و به قدری گفته شده که « فاش للاستعمال» شده، پس چیزی در آن بوده که بیواسطة آن، او را در تحت بیانی نمیتوانم آورد.
به عبارت دیگر ممکن است در محور جانشینی نام جانوری یا گیاهی عوض شود اما خویشکاری آنها عینا یکی است؛ مثالا، در زبان کردی هرگاه بخواهند عزیزبودن فرزند کسی را هر چند هم دارای عیوبی باشد، بیان کنند، چنین میگویند: «خارپشت به بچهاش میگوید: « قربان بچهام برم چه بدن نرمی دارد»."