چکیده:
جهرم از شهرهای جنوبی فارس است و در حال حاضر زبان فارسی دری در آنجا رواج دارد. پیش از رواج فارسی دری، زبان فارسی میانة شاخه جنوب غربی در این شهر رایج بودهاست؛ به همین سبب، تعداد کثیری از واژههای پهلوی ساسانی هنوز در این شهر بهکارمیرود که خاص لهجة مردم آن است و به علت شیوع این واژهها، از لهجة دیگرشهرهای فارس ممتاز گشتهاست. در این مقاله سعی بر آن داریم تا با معرفی بخشی از این واژهها، به ریشهیابی آنها در متون فارسی میانه بپردازیم و نشان دهیم که همة این لغات از ایران زمان ساسانی تاکنون، در برابر رقیب جدید، یعنی فارسی دری، پایدارار مانده و به زمان ما رسیدهاست. در طی این بررسی، در موارد مقتضی از رویکرد «واجشناسی زایشی قاعدهبنیاد» و «واجشناسی خودواحد» استفاده میشود.
خلاصه ماشینی:
"در چهارچوب واجشناسی قاعدهبنیاد واجشناسی زایشی میتوان اشتقاق این تحول را به شرح زیر توضیح داد: بازنمایی زیربنایی # Paxšag# حذف انسدادی پایانی paxša همگونی ارتفاع واکه با همخوان paxše بازنمایی آوایی [ paxše] در چهارچوب نظریه خودواحد الف)بازنمایی زیرساختی: a š : لایة واج [-افراشته] [+افراشته] :لایة خودواحد ب)گسترش مشخصة منبع و قطع مشخصة هدف š a = [-افراشته ] [+افراشته] ج)بازنمایی روساختی š e [+افراشته] در برخی از کلمات مصوت ā در دورة میانه بدل به ē و در فارسی جدید تبدیل به e می شود (باقری ،1380: 29).
در چهارچوب واجشناسی قاعدهبنیاد میتوان اشتقاق این تحول را به شرح زیر توضیح داد: درچهارچوب نظریه خودواحد الف) بازنمایی زیرساختی: n a : لایة واج [+افراشته] [-افراشته] :لایة خودواحد ب) گسترش مشخصة منبع و قطع مشخصة هدف a n = [+افراشته ] [-افراشته] ج) بازنمایی روساختی e n /gena / [+افراشته] / karbūg/ کربوگ : این واژه در فارسی میانه (مکنزی ،1373: 67) به معنی مارمولک است.
تحول این واژه را در چهارچوب واجشناسی قاعدهبنیاد میتوان به شرح زیر توضیح داد: درمرحلة اول همگونی از نظر بیواکی و در مرحلة دوم همگونی ارتفاع واکه در چارچوب واجشناسی خودواحد به صورت زیر بررسی میشود: مرحلة اول: الف)بازنمایی زیرساختی: k b :لایة واج [-واک] [+واک] :لایة خودواحد ب) عمل گسترش و قطع: k b = [-واک] [ +واک] ج) بازنمایی روساختی: k p [-واک] در این مرحله همگونی همخوانی پیشرو داشتیم و همخوان bبه همخوان pتبدیل میشود تا با همخوان K که بیواک است همگون شود .
تلفظ دیگران که نزدیک به تلفظ این واژه در لهجة جهرمی است را دکتر بهرام فرهوشی در فرهنگ زبان پهلوی به شکل parand به معنی ابریشم ثبت کردهاست (فرهوشی، 1346: 436)."