خلاصه ماشینی:
"طبیعت گرایی و واقع گرایی(رئالیسم Realism) ارتباط میان دو دبستان هنری:طبیعتگرایی و واقعگرایی یکی از مباحث نقد در هنرهای نمایشی بوده و حتی دامنه این بحث به شیوههای بازیگری و کارگردانی و صحنهآرایی و چهرهپردازی هم کشیده شده است.
به همین دلیل در جلد چهارم کتاب خود تاریخ اجتماعی هنر مینویسد: «در نظر داشتن این حقیقت که مرز میان طبیعتگرایی و واقعگرایی متغیر و نادقیقند، جدا ساختن این دو مرحله از این حرکت جدید، از نظر عملی کاری مطلقا بیهوده بوده و حتی ممکن است گمراه کننده باشد.
به عقیده هاوزر، تفاوت این جریان جدید یعنی واقعگرایی و طبیعت گرایی، در آغاز پیدایش و تکوین، با دبستان رومانتی سیسم، بیشتر در این امر بوده که: «بزرگترین اختلاف طبیعت گرایی و رومانتیسیسم شامل این قضیه میشود که طبیعتگرایی به کاربرد علم در هنر و اصولا به «علمگرایی»-Scientism-تمایل یافت و خواستار کاربرد«علوم دقیقه»در جلوه دادن هنری واقعیات بود.
این طرز تلقی و تمایل غالب، در هنر و از جمله هنر نمایش تسری یافته و در دبستانهای طبیعتگرایی و واقعگرایی، تأثیر عمیقتر و گستردهتری باقی گذاشت، شماری از نویسندگان طبیعتگرای از دانشمندان علوم طبیعی انگاره برداری نمودند، و برخی از نویسندگان واقعگرای، نه تنها آرمانهای اجتماعی خود، بلکه حتی«زیباشناسی»آثارشان را در زیر بافتها و روبافتهای فلسفهها و ایدئولوژیهای جدید یافتند، آنها نیز ارزشها و آرمانهای معنوی، ماوراء الطبیعی و ترانساندانتال (والا، همیشگی، واقعی و نامرئی، امور متعالی خارج از جهان مادی و حسی Trascendantal)را مورد نفی یا تغافل قرار داده و به پدیدههای انسانی به چشم«اشیا»نگریسته، تا حدی که انسان را در مقوله پدیدههای«طبیعی»و«واقعیت»های مادی و یکی از حیوانات و یا تکامل یکی از انواع آنها به حساب آوردند."