چکیده:
سعادت مساله ای فلسفی است که به دلیل بیان برترین منزلت و غایت کمال تعقل آدمی ، پیوسته توجه فیلسوفان را به خود جلب کرده است .پرسش اصلی مقاله حاضر، تبیین دیدگاه فارابی درباره ی سعادت و تاثیر سیاست در آن می باشد. سیاست فعل و تدبیر رئیس مدینه ی فاضله است و این تعریف براساس تعالیم دین که در نهایت تمام افراد مدینه را به سعادت می رساند، شکل گرفته است. . از منظر فارابی عواملی چون تعقل، قوه ی ناطقه و عقل فعال بنیان فلسفی سیاست را پی می نهد و لذا به سعادت منتهی می شود. مدینه ی فاضله نیز طبق دیدگاه وی بر اساس رئیس آن شکل می گیرد. او به واسطه ی دانایی و ارتباط با عقل فعال و شناخت حقیقی، وظیفه ی رساندن اهل مدینه به سعادت را بر عهده دارد. فارابی از علمی مدنی یاد می کند که به بررسی افعال و اخلاق می پردازد تا این نکته را تبیین کند که گسترش هنجارهای اخلاق در میان مردم با حکومتی امکان پذیر است که تنها به نیروی خدمت و فضیلت دست به چنین کاری می زند حاصل این خدمت سیاست است و غایت علم سیاست، بحث در سعادت عملی آدمی است. پس سیاست سعادت انسان را رقم می زند.
Because of expressing the highest position and the purpose of the fullest sense of human being، happiness is a philosophical issue that has always attracted the attention of philosophers. The main question of this paper is to explain Farabi’s perspective on happiness and influence of policy on it. The policy is the duty and strategy of the president of utopia and this definition is based on religious teachings that finally bring happiness to all the people of Medina. In Farabi’s view، elements such as reasoning، rational faculty and active intellect are establishing the foundation of the politics and therefore leads to prosperity. According to his view، utopia is shaped on the base of its head. Due to his knowledge and connection with the active intellect، he is responsible for the happiness of the people of medina is prosperity. Farabi speaks of a civil science that deals with the study of actions and Ethics to explain this point that spreading of the moral norms among people is possible for a government that do this action only due to force of serves and virtue. The result of this serves is politics and the purpose of the politics is discussing of practical human happiness. Therefore، politics determines the human happiness.
خلاصه ماشینی:
"مدینة فاضله (آرمانشهر) 2 طبق دیدگاه فارابی مدینة فاضله سرزمینی خودکفاست که گروهی انسان با فطرتی سلیم که همگان مستعد قبول معقولاتند، در آن میزیند و یکدیگر را برای تحصیل قول رایج دربارة فارابی این است که بنیاد فلسفة سیاسی وی، اعم از بحث وی دربارة مدینة فاضله، فیلسوف حاکم بر آن، طبقات مدینه و اهداف غایی آن، همگی برداشتی دیگر از همان مفاهیم افلاطونی است که این بار جامة اسلامی به تن کرده و مطابق با فرهنگ مسلمانان ساخته و پرداخته شده است (ناظرزاده کرمانی، 1376: 80).
نکتة مهم این است که در مدینة فاضلة فارابی مشکل فرد مشکل تمام شهر است؛ همان طور که در بدن انسان اگر یک عضو دچار مشکل شود، دیگر اعضا به کمک میآیند تا آن عضو بهبود یابد، درد و رنج یک انسان در مدینة فاضله نیز تمام مدینه را مضطرب میسازد؛ زیرا رابطة میان ساکنان آرمانشهر بر اساس تعاون و مودت است (همان: 96).
نکتة دیگر در این تشبیه این است که همان طور که قلب در رأس دیگر اعضاست و اعضای دیگر خادمان آنند، ولی قلب خادم عضوی نیست، در مدینة فاضله نیز رئیس و حاکم در رأس است و زیر نظر او مراتب دیگری هست که هر یک بر مرتبة پایینتر خود ریاست دارد (ناظرزاده کرمانی، 1376: 286).
در چنین انسانی معقولیت عین عاقلیت و عقلیت او میگردد و عاقل و عقل و معقول در او یکی میشوند (فارابی، 1959: 30) و این از دیدگاه فارابی عین سعادت و هدف غایی حیات است: و در این وقت در مرتبت عقل فعال میشود و این جایگاه و مرتبهای است که اگر انسان بدان رسد، همان سعادت است (همو، 1346: 6 ـ7)."