چکیده:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از رویکردهای گوناگون به دینپژوهی را ارائه دهد. در ابتدا به تعریف و ابعاد مختلف دین اشاره شده، سپس برخی از رویکردهای مهم دینپژوهی مطرح و مورد نقادی قرار گرفته است. این رویکردهای دینپژوهی عبارتند از: 1. رویکرد مردم شناختی؛ 2. رویکرد پوزیتیویستی و طبیعتگرایانه؛ 3. رویکرد اخلاقی؛ 4. رویکرد جامعه شناختی؛ 5. رویکرد پراگماتیستی؛ 6. رویکرد پدیدار شناختی؛ 7. رویکرد تحلیلی. نقص مشترک همه این رویکردها این است که فقط به جنبه و ساحتی از ابعاد دین توجه کرده و از ابعاد و ساحتهای دیگر دین غفلت ورزیدهاند. در پایان، انواع رویکردهای دین پژوهی در اسلام، مطرح و ارزیابی شده است که عبارتند از: 1. رویکرد اهل حدیث؛ 2. رویکرد معتزله؛ 3. رویکرد اشاعره؛ 4. رویکرد شیعه.
خلاصه ماشینی:
"این فیلسوفان یکی از حساسترین پرسشها را برای فلسفه معاصر دین مطرح میسازند؛ یعنی این پرسش که آیا سخن گفتن انسان دیندار درباره خدا معنایی دارد و اگر دارد، آن معنا چیست؟(72) ما در این جا فقط به عقیده آیر اشاره میکنیم: آیر در کتاب زبان، حقیقت و منطق میگوید: همه گزارههای واقعی به دو گروه تقسیم میشوند: نخست، گزارههای تحلیلی است که چون صرفا همان گویانه یا توتولوژی هستند، ضرور و قطعی شناخته میشوند.
علامه طباطبایی درباره این رویکرد دینپژوهی میگوید:در عصر حاضر، مسلک جدیدی در تفسیر متولد شده است و آن روش گروهی از مسلمانزادگان است که در اثر ممارست در علوم طبیعی و مانند آن که بر حس و تجربه مبتنی است و علوم اجتماعی که بر استقرای تجربی و آمار مبتنی است، این روش را پیش گرفته و به مذهب فیلسوفان حسی مشرب پیشین اروپا یا مذهب پراگماتیسم که میگوید: ادراکات انسان هیچ ارزشی ندارد، مگر به میزانی که ثمره عملی بر آن مترتب شود؛ عملی که نیازهای زندگی به حکم ضرورت آن را تعیین میکند، گرایش یافته، میگویند: ممکن نیست معارف دینی با روشی که مورد تصدیق این علوم است، مخالف باشد و اصالت از آن ماده و خواص آن است و هر آن چه دین از آن خبر میدهد، نظیر عرش، کرسی، لوح و قلم که علوم طبیعی نمیتواند آنها را اثبات کند، باید تأویل کرد و ..."