چکیده:
این مقاله تلاش می کند تا نشان دهد که نمی توان رویکردهای پدیدارشناسانه را با رویکرد تاریخی نگر و گزارش های پوزیتیویستی از تاریخ تطبیق داد و در همین راستا به مطالعة موردی امامت پرداخته است.همچنین ادعای میرچا الیاده را مبنی بر این که می توان میان این دو رویکرد سازگاری ایجاد کرد، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"تاریخی نگری مطالعة موردی [موضوع] امامت - محمد اویس ریفیودین ترجمه: گروه بررسی مطالعات امامت پژوهی در غرب انگلیسی زبان چکیده کلید واژه ها: مقدمه (1) هدف این مقاله آن است که نشان دهد رویکردهای پدیدارشناسانه را نمی توان با مطالعه ای با رویکرد تاریخی نگر و گزارش های تاریخی پوزیتیویستی (اثبات گرا) تطبیق داد و میان آن ها مصالحه برقرار کرد.
اما آیا مطالعات کربن و وات این قابلیت را دارند که با این آمیخته کردن سازگار شوند؟ تمرکز ما در این مقاله بر مفهوم علیت (رابطه ی میان علت و معلول)، آن گونه که به امامت بستگی دارد، خواهد بود و در این مقاله نشان خواهیم داد که با ارجاع به محتوای تفسیرها و توضیحات کربن و وات در مورد سطوح تجربی و مفهومی، مشخص می شود که این رویکردها مانعة الجمعند و نمی توانند به صورت مفهومی، در چارچوب الیاده جمع شوند.
(15) سپس اندیشه ی وات در مورد دلیل این که سرانجام، تنها کسانی که به دودمان خاصی تعلق داشتند، به عنوان امام به رسمیت شناخته شدند، به این صورت بود : شاید جدی ترین مسأله، جلوگیری از پراکندگی نیروهای سیاسی بالقوه با اهمیت به جنبش های شورشی کوچک و فراوان بود که تقریبا برخی از اعضای طایفه ی بنی هاشم یا در واقع هرکس که ادعا می کرد که گماشته و نماینده ی یکی از اعضای این طایفه است، در رأس آنان بودند."