خلاصه ماشینی:
"نادر پس از ترور محمد خان ترکمن سومین سفیر خود که توسط مردم دهلی به قتل رسید،طی نامههای متعدد به محمد شاه اعتراض کرد و پنج میلیون تومان به عنوان خونبهای سفیر و نیز تسلیم قسمتی از خاک هند واقع در شرق افغانستان را به ایران خواستار شد و این بار هنگامیکه دهلی دست به اخراج سفرای وی زد پس از هفت ماه انتظار در کابل راه هند را در پیش گرفت.
جالب آنکه قافله سالار خوبرویان هندی همان جناب نظام الملک بود که حامل تفقدات«اعلیحضرت»به شمار میرفت و در همین جا نیز خود وی مورد تفقد نادر قرار گرفت و شاه ایران از وی به سبب فعالیتهایش در تسلیم محمد شاه و در بند کردن مسببین قتل عام دهلی تجلیل به عمل آورد.
ظاهرا نادر این«غیرت اسلامی و دوستی»را به عهدهء احمد شاه درانی(حاکم بعدی افغانستان)و نیز انگلیسیها واگذاشت که اولی حدود بیست سال بعد یعنی در سال 1761 م در نزدیکی دهلی شکست سختی به ماراتاها وارد آورد و دومی یعنی انگلیسیها نیز همانطور که گفته شد در سال 1818 م این قوم را تارهمار کردند و استعمار انگلیسی توانست با تصرف تدریجی ایالات مهمی در هندوستان دامنهء متصرفات خود را تا سرحد افغانستان توسعه دهد و به همین جهت از این به بعد مسئله تسلط و نفوذ بر افغانستان یکی از مسائل مورد اختلاف ایران و انگلستان شد که بارها قطع روابط دو کشور را در پیداشت و از این نظر که افغانستان دروازهء هند بود حساسیت بیش از حد انگلیسیها را نسبت به این سرزمین باعث شد."