خلاصه ماشینی:
"استاد مینویدر حاشیۀ حافظ خود یادآوری میکند کهامیر خسرو دهلوی متوفی در 725(مقارن سالتولد حافظ)،در بیت زیر آن را آورده است: {Sشراب لعل باشد قوت جانها،قوت دلها#الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولهاS}و برای پایان دادن به این بحث کهنۀ بیحاصلکه آیا مصراع الا یا ایها الساقی...
گاهی برایتفریح او را مجبور میکردند شاخههای درخت ویا چیزهای کثیف را که نمیدانست خوب است یابد بخورد،بعد که مردم از این خوشمزگیها خستهمیشدند،نوبت خشونت شوهر خواهر میرسیدکه همیشه از غذا دادن و نگهداری این طفیلیعصبانی بود و بیجهت با دستهای سنگینش بهسر و صورت او میکوبید و سیلیاش میزد و آنبیچاره هم برای دفاع از خود بیخودی دستهایش رابه این طرف و آن طرف بلند میکرد و دور خودشمیچرخید و این هم برای مردم سبکمغز یکنوع نمایش جالب دیگر و وسیلهای بود که باصدای بلند قهقهه زنند و بخندد.
بالاخره شوهر خواهرش گفت:نباید چندان نگران او باشیم چون امروز هوا خیلیسرد بود یکی او را دیده و با خود برده است،آن بدجنس حتما فردا صبح برای اینکه غذایش رابخورد سر و کلهاش پیدا خواهد شد.
آن فلکزده عاجز پس از آنکه آن روز مدتیبیحرکت نشست حس کرد که از شدت سوزو سرما نزدیک است یخ ببندد،پس از جای خودبلند شد و بزحمت کمی راه رفت و چون همهجااز برف پوشیده شده بود او نتوانست راهش را پیداکند و اتفاقا نزدیک گودالی رسید.
با مرگ آن بیچاره،نزدیکانش از غذا دادن و نگهداری موجودبیفایدهای آسوده گشتند،ولی در عین حال چیزیکه باعث حسرت دهاتیها شد این بود کهدیگر برای سرگرمی و تفریح وسیلهای نداشتند."