خلاصه ماشینی:
"منظورم این نیست که ما باید مردانقدرت مند و دیکتاتورها را با کمال میل بپذیریم،بل که این است که ما از خود بپرسیم چرا نهادهایمعینی در جامعه ما-مثل بانک مرکزی و دیوانعالی-بسیار خوب کار میکنند و چرا بقیه-مثلمجالس قانون گذاری-بسیار ضعیف عمل میکنند؟او به نقل از یکی از استادان دانش گاه بیانمیکند که عامل تعیین کننده سیاست گذاری کاخسفید ملاحظات سیاسی و انتخاباتی کوتاه مدتبود،در حالی که سیاستگذاری در بانک مرکزیعمدتا باتوجه به مزایای اجتماعی،اقتصادی وحقوقی آن انجام میشد.
اگر بااین گزاره موافق باشیم که ادبیات مدرن فارسیدر سنت غربی ریشه دارد(چنان که نویسندهکتاب بر این عقیده است)،آن گاه باید گفت کهدر خصوص محتوا،نویسندگان ایرانی تحتتأثیر آثار نویسندگان غربی توجه خود را ازدرون مایههای پر رمز و راز و ستایش گرانهو اشعار تعلیمی که آیین مسلط ادبای سنتیبودند به علایق دنیوی مردم و جهان اطرافآن تغییر دادهاند.
فصل اول،مقدمهای است که نویسندهیکتاب در آن برای آنکه یک ریشهیابی تاریخیدر نحوهی نگرش ایرانیان به غرب را طرح کندمتوسل به سعدی و داستان شیخ صنعان عطارمیشود و البته این شناخت و ترسیم تصویرغرب در گذشته را به علت محدودیت هایارتباط ایرانیان و غرب،مبهم میداند.
نکتهای که دراین فصل توجه بیشتری را به خود جلبمیکند سوالاتی است که رضا قانون پرور درصفحات پایانی کتاب طرح میکند:آیا چنینآیینهای(داستان)حقیقت را منعکس کردهاست؟آیا این تصاویر،بازتابی واقعی از غربهستند یا تصاویری مغشوش؟نویسندهیکتاب در این باره سکوت میکند و سعیدارد تنها توصیف گری بی طرف باقی بماند."