چکیده:
طرح مساله: تحقیق حاضر با تاکید بر متغیر محل سکونت، به مطالعه امنیت اجتماعی خانواده می پردازد و میزان برخورداری خانواده ها در شرایط فعلی از امنیت اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد. امنیت جانی، امنیت مالی، امنیت شغلی، امنیت عاطفی و امنیت اخلاقی به عنوان ابعادی از امنیت اجتماعی خانواده برآورد گردیده و تفاوت این ابعاد به لحاظ منطقه سکونت مورد مقایسه قرار گرفته است. روش: این تحقیق از نوع پیمایشی است که طی آن با 420 خانواده ساکن در منطقه شمال و جنوب تهران مصاحبه شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون t استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که محل سکونت بر امنیت اجتماعی خانواده اثرات موثر و معنی داری دارد. همچنین سطح برخورداری خانواده از امنیت جانی، مالی، شغلی، عاطفی و اخلاقی به نوبه خود تاثیر زیادی بر امنیت اجتماعی به عنوان شاخص ترکیبی از سطوح گوناگون امنیت در اجتماع را نشان می دهد. نتایج: امنیت اجتماعی خصلتی تفاضلی، شبکه ای، جمعی و ترکیبی دارد و متناسب با محل سکونت خانوارها، این ویژگی های دستخوش تغییر می شوند.
خلاصه ماشینی:
"به همین جهت ارائۀ نظریاتکلی و کالبد شکافی مفهوم امنیت اجتماعی به تنهایی کافی نیست و غور و بررسی مفهومامنیت اجتماعی نیازمند تحدید آن به حوزۀ خاصی از شرایط واقعی است که برای اینمنظور«خانواده»در نظر گرفته شده است،چرا که خانواده در بین تمامی نهادها،سازمانهاو گروههای اجتماعی نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد.
اما این امر در مورد سایر ابعاد امنیت اجتماعی صادق نیست؛چنانکه در مناطق مرفه بهدلیل وجود ثروت و منابع مالی فراوان،تعداد سرقتها بیشتر بوده(دنیس:1977)و امنیتمالی منطقه پایینتر است.
البته باید این نکته را در نظر گرفت که بالا بودن میزان امنیتمالی در منطقۀ جنوب دلالت بر افزایش احساس ایمنی در منطقه ندارد،بلکه افراد اینمنطقه از جهت مالی در سطح نازلتری قرار دارند و به همین نسبت در معرض تهدیداتکمتری مانند سرقت قرار میگیرند.
به این ترتیب،میتوان گفت که منطقۀ سکونت خانوادههای تهرانی بر امنیت جانی،امنیت مالی،امنیت شغلی و عاطفی تاثیری معنیداری دارد؛چنانکه میزان امنیت مالی درمنطقۀ سکونت جنوب بالاتر از منطقۀ شمال است.
باتوجه به سطح معنیداری به دست آمده و درجۀ آزادی 418 میتوان بیان داشت که بینمیانگین امنیت اجتماعی خانوادههای ساکن در منطقۀ شمال و جنوب تهران تفاوتمعنیداری وجود دارد.
این امر بیشتر معطوف به وضعیت تحصیلی و آموزشی خانوادههای ساکن درمنطقه است،به طوری که هرچه از مناطق محروم به سوی مناطق مرفه پیش میآئیم برتعداد افراد باسواد که تصدی امور را به دست گیرند،افزوده میشود و همچنین تعداد افرادمتمول که به حسب امکانات مالی دارای مشاغل آزاد مناسب باشند،بیشتر است."