خلاصه ماشینی:
"برای مثالدر داستانهای خوب امروز،دیگراز دانای کل المپی که همه چیزآدمها و همه راز و رمز موجود درداستان را بداند خبری نیست؛بهجای آن،نویسنده از نظرگاهیاستفاده میکند که به شکلی منطقی،تنها به ذهن یکی از شخصیتهایداستان محدود شده باشد،نه به ذهنتمام آدمها؛چرا که وجود نظرگاهیبه نام دانای کل،که در ذهن همهاشخاص داستان حضور داشتهباشد،به غیر از اینکه به لحاظزیبایی شناختی پسندیده نیست،ازطرفی غیرمنطقی نیز به نظر میرسد.
البته لحن سرد روایتداستان دوم بسیار بجا و درستانتخاب شده بود،اما به نظر میرسدکه این نوشته برای اینکه داستانکاملی بشود عناصری کم دارد؛ازجمله چند حرکت طولی از طرفپسرک فرفره به دست و همچنینپیرمردها-و هر دو در موازات هم-؛وجود این حرکتها،اگر درستانتخاب شده باشند،میتواند تاحدودی خالی بودن داستان راجبران و مقصود داستانتان را بیشتربه خواننده القا کند.
البته برای آنکه بتوانیم بیشتر ازاین درباره داستانهای شما صحبتکنیم،لازم است با آثار دیگری ازشما نیز آشنا شویم."