خلاصه ماشینی:
"داور:اگر نمیتوانستم آنچه مینویسم اثبات کنم،نه اقدام به همچون امری میکردم و نه اسم آن راخدمتگذاری به عدالت میگذاردم!البته مسلم استکه صحت اعتراضات خود را مدلل خواهم کرد،ولیقبلا از جناب مدعیالعموم سؤال میکنم که جنابایشان از کیفیت محاکمه که طرف اعتراض قلمی منواقع شده و از ترتیب صدور حکم و وضع دوسیه وسابقه این امر،اطلاع دارند یا خیر؟ جواب مدعیالعموم:به اندازهای از سابقه اینکارمطلع هستم و تفضیل آن به همین اندازه که میتوانم[بگویم]،این است که چند ماه قبل رکن الوزاره یکیاز اجزای عدلیه،به عنوان اینکه از یک نفر سیدی یکتومان رشوه گرفته است،از شغل خود منفصل شد.
داور:اول عرض میکنم که چون بیم محکومیت،اسم و لقب و کارو شغل خود را بفرمایید:اسم من علی اکبرشغل عضویت شعبه ثالث جزابدبختانه لقب ندارم حاکم این حکم را از حضور در محکمه و تظلم از منممنوع داشته و طرف من در اینجا جناب مدعیالعمومهستند؛در صورت اثبات،محکمه نمیتواند حاکمحکم غلط را محکوم نماید و گمان میکنم بعد ازمزاحمت من و اثبات آنچه نوشتهام،عاقبت مسأله بهاین ختم شود که جناب مدعیالعموم در اعتراضخود،ذیحق نبودهاند و ناچار که عرض کنم که وظیفهقانونی جناب مدعیالعموم در اینجا این باشد که درصورت اثبات آنچه نوشته شده،حاکم این حکم را بهمحکمه جلب،و خطای او را به جزای قانونی مجازاتدهند.
خاتمتا عرض میکنمکه هرگز از خدمت به نوعاستعفا نمیدهم [رأی]صادر شده و رأی اعضای محکمه پس ازتحقیقات به اتفاق آرا،بر این شده است که حکمبدایت را مطابق و نتیجه دوسیه ندانسته و حکم صادرهدر برائت ذمه رکن الوزاره و اقدام محکمه را،حکما برخلاف نظامات معمول به عدلیه اعظم میداند و لذاادعا و دعوی هتک شرفی که جناب معاون حضرت برمیرزا علی اکبرخان اقامه نموده بود،وارد نیست."