خلاصه ماشینی:
"و به قول مولانا جلال الدین رومی: جاهلان سرور شدستند و ز بیم عاقلان سرها کشیده در گلیم از آنطرف اگر اعتقادی که تفکر دینی به نیروهای ماوراء طبیعت دارد(که این هم اعتقاد حقی است)بد فهمیده شود و صبغهء عوامانهای به خود بگیرد،به سرعت اجازهء رواج خرافات را در میان مردم خواهد داد و حقیر شمردن اندیشهء علمی و نرفتن به دنبال تبیینهای صحیح برای حوادث و در همه چیز دست عوامل ماوراء طبیعت را مستقیما دیدن و طبیعت و ماوراء طبیعت را در عرض هم نشاندن و دنیا را مزاحم آخرت دیدن و عمل ناکرده چشم به نتیجه داشتن و به بهانهء توکل زانوی اشتر را نابستن و همه جا چشم به آسمان داشتن،و پیشرفتهای دنیوی دیگرانرا تحقیر کردن،و بر ستم ستمگران،به انتظار انتقام الهی صبر کردن و خود را در جهان بیکارهء مطلق و یا نزدیک به بیکارهء مطلق پنداشتن را به دنبال خواهد آورد.
نگذاریم گردش پول و حرکات اجتماعی چنان باشد که اختیارات و قدرتهای وسیع در دست یکنفر یا ثروتهای عظیم نزد آحادی از افراد پیدا شود(کیلا یکون دولة بین الاغنیاء منکم)آیا این خود مقتضای آن اندیشهء عرفانی نیست؟آیا سعی در ضبط و مهار قدرت و ثروت،خود نوعی سلوک عرفانی نیست؟آیا رها کردن دیگران در آتش، و فقط جانب خود را پاک داشتن،شفقت بر خلق است؟ چرا از آن اندیشهء صواب این روش ناصواب را نتیجه بگیریم و بگوئیم حالا که کمتر کسی میتواند در برابر وسوسههای ثروت و قدرت مقاومت کند پس هم ثروت بماند،و هم قدرت هم بماند اما در دست دیگران."