خلاصه ماشینی:
"11 در هر زبان،رابطهی متقابل میان واحدهای آن زبان بر روی دو محور همنشینی و جانشینی قابل تبیین است و به همین دلیل هر واحد زبانی میتواند در ارتباط با نقش واحدهای همنشین با آن و نقش واحدهایی که در جانشینی با آن قرار میگیرند،تبیین شود.
اندیشهی ارتباط ساختمند میان عناصر مرتبط به نظامهای نشانهای دیگر مانند نظام نظانهای نقاشی،موسیقی، تئاتر،سینما،رقص،آداب و رسوم و غیره نیر قابل تعمیم است؛یعنی اینکه عملکرد عناصر نشانهای را در این نظامها نیز میتوان با توجه به محورهای همنشینی و جانشینی تبیین کرد.
در نشانهشناسی سینما،قصد بر آن است تا الگوی جامعی خلق شود که توضیح دهد فیلم چگونه مفهوم پیدا میکند و این مفهوم چگونه به بیننده منتقل میشود18 حال با توجه به آنچه دربارهی آرای متز به روایت اندرو گفته شد،میتوان تحلیلی از ساختار نظام فیلم را با استفاده از ابزرهای نظری نگرش ساختگرا ارائه داد.
4-سینمای معنوی باوجود آنکه میتوان تحلیلی از ساختار فیلم با استفاده از ابزاری که ساختگرایی فراهم میآورد به دست داد، ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که آیا صرفا با عملکرد محور جانشینی و انتخاب و فرافکن نظامهای تشکیلدهندهی فیلم و عناصر سازندهی این نظامها بر محور همنشینی و همنشین شدن این نظامها و عناصر سازندهیشان روی محور همنشینی،فیلم به طور عام و فیلم معنوی به طور خاص پدید میآید؟به عبارتدیگر،آیا با قرار گرفتن مجموعهی عکسها، طرحهای گرافیکی،موسیقی،اصوات و یک خطابه یا مکالمهی زبانی فیلم به وجود خواهد آمد؟پاسخ این است که در کنار عملکرد فرآیندهای همنشینی و جانشینی،به یک عامل انسجامدهنده نیاز است که همان فیلم است."