چکیده:
از جمله ترکیب های به کار رفته در دیباچه ی گلستان سعدی، ترکیب «قصب الجیب» است که با وجود آن که ضبط و معنی این ترکیب، سال ها مورد بحث شارحان گلستان بوده، اما هم چنان در شروح این اثر، استحسانات ذوقی به عنوان دلیل ترجیح ضبطی بر ضبط دیگر طرح شده است.
نگارنده در این مقاله ضمن مروری بر ضبط ها و معانی ذکر شده برای این ترکیب، با استناد به «پیوند معنایی جملات» و طرح دو نکته ی بدیعی «موسیقی سجع در کلام» و «آرایه ی استخدام» در رفع ابهام از این ترکیب به کار رفته در دیباچه ی گلستان کوشیده و به زعم خود قصه ی آن را برای همیشه به فرجام رسانیده است.
Among the compounds used in the prologue of Sa'di's Golistān one is "Qasab-ol-Jayb" which has been discussed for its versions and meanings for many years. Yet in describing Golistān، relished tendencies have been the main reasons for preferring a version rather than the others.
In this article the author reviewing the delivered versions and meanings of this compound، documenting to "meaning relationship of sentences"، also suggesting two figures of speech "the music of riming prose" and "Syllepsis" tries to dissipate the ambiguity of the compound and put an end to all its discussions forever.
خلاصه ماشینی:
"پیداست که در میان نسخخطی،دو ضبط«قصب الحبیب»و«قصب الجیب»بیش از ضبطهای دیگر دیده می-شود؛اما جای شگفتی است که دکتر یوسفی با وجود آوردن ضبط«قصب الجیب»درمتن،در بخش مربوط به نسخه بدلها-به تصور ترجیح معنایی-شکل«قسب وجنیب»را برهمهی این ضبطها ترجیح داده است!(همان561/)،2-2 مروری برشرحها معانی ذکر شده برای این ترکیب نیز با توجه به ضبطهای متعدد،بسیار متنوعاست.
)نیز که از جمله شاعرانی است که از سعدی بسیارتأثیر پذیرفته و در میان اشعارش،با تفاخر خود را«سعدی عصر»میشمارد،در اینمقایسه به درستی و دقت به ارتباط بین گفتار سعدی با«قصب الجیب»،و سخنانمکتوب او با«منشآت و کاغذ زر»توجه،و از سوی دیگر همان ضبط«قصب الجیب»را اختیار کرده است: {Sمن همان طرفه نویسندهی وقتم که برند#منشأتم را مشتاقان چون کاغذ زر#من همان دانا گویندهی دهرم که خورند#قصب الجیب حدیثم را هم چون شکر#سعدی عصرم،این دفتر و این دیوانم#باورت نیست به دیوانم بین و دفترS}(تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او22/) خاقانی در ضمن بیان تمثیلی،به تفاوت آشکار نی بوریا و نیشکر اشاره کردهاست: {Sنی همه یک رنگ دارد در نیستانها ولیک#از یکی نی قند خیزد،و ز دگر نی بوریاS}(خاقانی19/) لیکن در زبان شعر و نگاه هنری به این موضوع،نیای آفریده میشود که همبدان مینویسند و هم ثمرهاش شکر است!
این کاربردهنرمندانه با بخش دیگری از دیباچهی گلستان نیز همسو و متناسب است: (1)-مکیدن نیشکر برای نگارنده که نزدیک به دو دههی نخست زندگی خود را در خوزستان گذرانده،نه تنهاغریب نیست؛بلکه از خاطرات شیرین(!)کودکی وی به شمار میرود؛اما صدر الدین عینی،نویسندهی مشهورمعاصر افغان،در حاشیهی کتاب یادداشتها سخنی نظیر سخن سعدی دارد:«..."