چکیده:
شناسایی، گردآوری و مطالعه در باره گویش های محلی، نه تنها از نابودی آن ها جلوگیری می کند، بلکه سبب استحکام روابط فرهنگی میان امروز و دیروز می گردد و زمینه تقویت و توسعه زبان و فرهنگ ملی را نیز فراهم می آورد. گویش تاتی اشتهاردی، از آن دست گویش های جنوب غربی ایرانی است که با همه دیرینگی، هنوز به حیات خود ادامه می دهد و با توجه به منطقه جغرافیایی آن، تا چند دهه پیش، دست نخورده باقی مانده بود؛ اما اینک به دلایل مختلف رو به اضمحلال نهاده، در برابر قدرت زبان و فرهنگ ملی عقب نشسته است. حضور عناصر زبانی قدیم در این گویش و حفظ ارتباط با زبان های ایران باستان و نیز وسعت دامنه واژگانی و تنوع ساخت های دستوری، از خصایص اصلی این گویش است. در این نوشتار با انجام مقایسه ای آواشناختی میان واژگان مشترک این گویش با زبان فارسی، تصویری روشن از ویژگی های آوایی آن ارائه نموده ایم؛ کاری که تاکنون صورت نگرفته است و انجام آن می تواند در شناخت ماهیت گویش تاتی اشتهاردی و میزان ارتباط و نحوه تعامل آن با گویش های هم تبارش مفید واقع شود. بررسی ها نشان می دهد که تمایزات آوایی گویش تاتی اشتهاردی با زبان فارسی، در سه بخش آغازین، میانین و پایانی کلمات بروز کرده و از چهار قاعده ابدال، حذف، اضافه و قلب، تبعیت می کند.
Identification، collecting and studying on the local dialects، cause not only consolidation of cultural relation between today and yesterday، but also prevent destruction of dialects and provide a condition for improving and developing of national language and culture. Eshtehardi Tatty dialect، the dialect of the south-west Iran، with all that antiquity، is still alive and regarding its geographic region، had been remained intact until a few decades ago. But now for various reasons is eliminated against the power of national language. The presence of some elements of relation with the ancient language in this dialect، the maintenance of relation with the ancient languages of Iran and also the extent of lexical scope and diversity of grammatical structures are the main features of this dialect. In this article، according to a phonetic comparison between the common words of this dialect with Persian language، we have tried to present a clear picture of its phonetic features. Such a work has not been done so far and it can be very useful in understanding the nature of Tatty dialect and in discovering the relation and interaction of this dialect with the dialects in the same root. Our study shows that the phonetic distinctions of Tatty dialect with the Persian language appears in the first، middle and final part of words، and follows four phonological transformation، deletion، addition and metathesis.
خلاصه ماشینی:
"&%00404BZMG004G% یکی از این گویشهای زنده که قدمتی بسیار دارد و بنا به اعتقاد برخی،نسببه زبان مادی میرساند1،گویش تاتی از گویشهای شمال غربی است که خود،یکیاز گویشهای آذری نیز محسوب میشود2.
) (3)-از این قبیلاند کلمات: ar?ad (درخت)؛ ayin?og (گونی)؛ agrak (مرغ)؛ ak?ax (خواهر)؛ adram (مرد) (4)-نظیر ?an?ul به جای en:?al؛?al?abm?od به جای el?abmod؛?abm?o?s به جای ebma?s (5)-موارد زیر مشتی است از خروار: ?o :در اشدر r?od?s?o (شتر)؛اشگم m?og?s?o (شکم)؛اشگار r?ag?s?o (شکار)؛اذغال l?agz?o (ذغال؛اروسی isur?o (کفش)؛اسپرز zraps?o (سپرز)؛اسبنده adn?obs?o (سپند)؛اسداره/استأره ar?ads?o (ستاره)؛اشدرخون nuxrod?s?o (شترخان/شترخانه)؛اشگمبه ?abm?og?s?o (شکمبه)؛اسپاردن n?oar?aps?o (سپردن)؛اشماردن n?odr?ams?o (شمردن؛ 6-وجود واژههایی که از حیث ریشه یا ساخت،نسبت و شباهتی با عناصرزبان ایرانی باستان دارند1.
و اینکتوضیحی مختصر در باب سایر صامتهای این گویش: (Ẓ a: در اپاره ar:?appa (پار/پارسال)؛اپریره ar?irappa (پریر/پریروز)؛اردون nudra (دادن)؛ارخوتن n?otuxra (خفتن)؛ارگردن n?odragra (گرفتن)؛ارستردن n?odratsera (ستردن)؛ : u: در اوخواردن n?odr?ax:u (خوردن)؛اوداردن n?odr?ad:u (پیدا کردن)؛اوبسدن n?odsab:u (بستن؛مسدود کردن)؛اوپیتن n?otip:u (پیچیدن)؛ (1)-از این گروهاند کلمات زیر:آوهدوو :udav?a (آب دوغ)که جزء دوم آن از ریشۀ -guad در ایرانیباستان به معنی دوشیدن است.
ابدال صامت آغازین،میانی و پایانی «b» به «v» در کلماتی مانند وفه afr?av (برف)؛ونیه ay?inev (بینی)؛آوه av:?a (آب)؛وچه ?a?c?cav (بچه)؛آوله alev?a (آبله)؛آویار r?aiv?a (آبیار)؛لو :?ol (لب)،شووه av?os (شب)،سیوه av?is (سیب)؛ماهیتاوه av?atih?am (ماهیتابه)؛ (1)-علامت ?a ،همان مصوت بلند ?a است که نشانۀ تکیه را نیز همراه دارد و حاکی از آن است که تکیۀ کلمهبر روی این مصوت واقع است.
ابدال صامت «v» به «b» در کلماتی مانند:ونیه ayin?ov (بینی)؛ولگ glav (برگ)؛تووره ?aravut (توبره)؛آوه av?a (آب)؛ولگه ?aglav (برگه)؛وره ?arav (بره)؛وارون n:ur?av (باران)؛وار r:?av (بار؛نوبت)بفا ?afab (وفا)؛با بفا ?afab?ab (باوفا)؛ این صامت،همان v آغازی فارسی باستان و میانه است که هنوز در برخیلهجههای جنوب،از جمله در گویش تاتی اشتهاردی باقی مانده است."