خلاصه ماشینی:
"متأسفانه گروهی متعصب کممایه به شهریار خرده گرفتهاند که چرا وی به زبان آذری یعنی به زبان مادری خود سخن رانده است،در صورتیکه علاوه بر حق طبیعی هر شاعر همانطور که شهریار میفرماید،روزی مأمور میشود که از سوی خالق به سوی مخلوق برود و بیخبر تهران را ترک نموده و راهی آذربایجان میگردد و اینجاست که در لابلای سطور آثار جاویدان و غنی ترکیاش ندای خداشناسی و عشق به مردم و زادگاه و فرهنگ و ادب و رسوم و سنن سر میدهد و این ندا و صدای دلپذیر او مانند نسیمی جانبخش از آنسوی مرزها به پرواز درمیآید."