خلاصه ماشینی:
"از این رو اگر ضرورت هماهنگی قوانین و احکام اجتماعی را با هدفهای خلقت و ویژگیهای آفرینش بپذیریم باید هماهنگ با استاد علامه طباطبایی تقسیمبندی مشاغل در اسلام را بر پایه اصولی درست و اجتنابناپذیر بدانیم،وی مینویسد:به همین خاطر است که اسلام در وظائف و مسئولیتهای کلی اجتماعی که به اندیشهگرایی یا احساسگرایی مربوط میشود،بین زن و مرد تفاوت قائل شده است.
12 استاد علامه طباطبایی قیمومت رجال بر نساء را نیز بر همین پایه تفسیر میکند و آن را تنها در آن بخش از زندگی نافذ میداند که ضرورتی برای تقدم عقلگرایی وجود داشته باشد و سلطهء احساس موجب شکست و ناکامی گردد گر چه استاد با بهرهگیری از عموم تعلیل این بخش از زندگی را هم در روابط خانوادگی و هم در روابط اجتماعی میبیند و قیمومت رجال بر نساء را در هر دو بخش لازم میشمارد لکن در هر دو بخش محدودهء قیمومت مذکور را«نیازمندی به عقلگرایی»میداند.
مرحوم علامهء طباطبایی در دو جای المیزان نسبت به مفسرینی که پنداشتهاند که مباحث قرآنی در این موارد15 مباحثی است لفظی و از جنبه حقوقی-اجتماعی خالی، اعتراض میکند و میفرماید:«گذشتهگان ما در این مسأله و نظایر آن که مسأله حقوقی اجتماعی است کوتاهی کردهاند و تصور کردهاند که یک مسأله لغوی است که باید به مقتضای لغت مراجعه کرد و به همین خاطر بحث شدیدی در موضوع له لفظ«ابن»در گرفته است.
استاد علامه طباطبایی در این ارتباط نیز مبحثی مبسوط دارد آنچه که از مجموع سخنان آن بزرگوار میتوان به طور خلاصه گزارشی بدست داد این است که:قانون مزبور در اسلام دقیقا بر مبنای مصلحت جامعه جعل شده است و اگر بدور از غوغاسالاری مورد بررسی قرار بگیرد قانونی است کارساز و ضرور که باید برای حفظ و حراست جامعه از آن بهره گرفت."