چکیده:
تجری در اصطلاح اصولیون اظهار جرات عبد است در مقابل مولا و بهعبارتدیگر مخالفت عملی است با حکم مولا که بعد معلوم میشود که درواقع عبد مخالفت نکرده است و تکلیف واقعی را انجام داده است. به عنوان مثال شخصی یقین داشته که این مایع شراب است و مخالفت کرده و آن را نوشیده است بعد معلوم شود که شراب نبوده بلکه آب بوده در اینجا شخص متجری محسوب میشود. در اصول فقه مباحث زیادی درباره تجری مطرح و محل بحث و اختلاف است. اول اینکه آیا تجری یک مسئله اصولی است یا فقهی و یا کلامی؟ دیگر اینکه آیا تجری عنوانی است به معنای عزم بر گناه و تصمیم بر مخالفت با مولا همراه با عملی که گناه بودن به شمار میرود یا عنوان منطبق بر فعل خارجی است که درنتیجه از افعال جوارحی محسوب میشود؟ بهعبارتدیگر قبح تجری فعلی است یا فاعلی؟ دیگر اینکه آیا متجری مستحق عقاب است؟ نظریات علما در این باب بسیار متفاوت است هرچند در مواردی هم با یکدیگر اتفاقنظر دارند. در پژوهش پیش رو ابتدا به تعریف تجری و پس از آن به اقوال علما مانند صاحب فصول و مرحوم نائینی درباره اصل حکم تجری پرداخته شده و نهایتاً نظر صائب حضرت امام خمینی (ره) دراینباره بیان گردیده است.
Tajarri in term of principleds is the slave daring in front of master. In other words، the practical opposition with the decree of the master، which later turns out that slave، did not disagree and has done the real task.
In the principle of the jurisprudence، there are many discussions about tajarri and is the place of discussion and disagreement. First، is tajarri a principled issue، whether it is jurisprudential or thelogical? The other is tajarri a title means determination for sin، and a decision to oppose the master with a practice that is guilty or a title consistent with an external act that is the result of physical acts? In other words، is the current gem or the subject? And does he deserve for punishment?
The opinions of the scholars are very different in this regard، although in some cases they are in agreement. In the present research، firstly، the definition of tajarri، and then the words of the scholars such as the saheb fusul and Na'ini about the principle of the tajarri decree have been discussed، and finally، the comment of Imam Khomeini (RA) has been expressed in this regard.
خلاصه ماشینی:
امام خمینی میفرمایند: تجری مسئله اصولی نیست بلکه بحث در تجری یا در مورد حسن و قبح عقوبت متجری از جانب خداوند است که در این صورت از مسائل کلامی است یا در مورد حرمت و عدم حرمت است که در این صورت از مسائل فقهی است.
ازاینجا روشن میشود که درست نیست که تجری را مسئله فقهی هم بدانیم، زیرا تعلق حکم شرعی بر حرمت آن صحیح نیست؛ زیرا در این صورت (برفرض صحت فقهی بودن آن به مناط جرأت حاصل در معصیت) عدم تناهی در عقوبات لازم میآید، زیرا اگر تجری حرام باشد، مخالفت این حرام هم حرام است و مخالفت آنهم همچنین.
(سبحانی، 1367،ج2، ص297) در مقابل، سید مصطفی خمینی (ره) در تحریرات مینویسد: بحث در اینجا راجع است به «حرمت تجری بذاته یا به امر عارضی» و یا «حرمت متجری به بذاته یا به امر عارضی» یا به استحقاق عقوبت که ملازم تحریم شرعی است و درهرصورت مسئله، فقهی است؛ و والد محقق این مسئله را فقهی ندانسته به دلیل لزوم مستحق بودن عبد بر عقوبات غیر متناهیه درحالیکه فقهی بودن یک مسئله با عدم تمامیت حکمش منافاتی ندارد.
(حسینی شیرازی، 1406، ج3، صص294-295) حضرت امام (ره) نیز در تبیین این مطلب میفرمایند: تجری و امثال آن از عناوین قائم به فاعلاند و آنکه متصف به جرأت میشود، نفس است و عمل کاشف است از اینکه فاعل جری است و ارتکاب مقطوع الخمریه همان جرأت بر مولا نیست بلکه کاشف از وجود مبدئی در نفس است.