چکیده:
تنوع کیفی دموکراسی ها در عرصه عملی موجب شده است تا نگرش نسبت به دموکراسی در مفهوم حداکثری به سمت نظریات «تنوع فرهنگی دموکراسی ها» حرکت کند. تولد نهادهای دموکراتیک پس از انقلاب اسلامی نیز در قالب این نظریات قابل فهم است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم سالاری دینی به عنوان نظریه دموکراتیک انقلاب ایران دنبال شد که در عین اینکه دموکراتیک بود از ویژگی های فرهنگی خاصی نیز برخوردار بود. تأثیرات این نظریه علاوه بر ایران به تقویت روند اصلاحات دموکراتیک در کشورهای اسلامی منطقه کمک شایانی کرد. قرابت فرهنگی کشورهای اسلامی با ایران، موجی از دموکراسی خواهی را در ملت های مسلمان ایجاد کرد که ویژگی هایی را که هانتینگتون از موج های دموکراسی برمی شمارد برخوردار بود. ابعاد این فرایند را می توان در سه سطح کلان، میانه و خرد، تبیین و مورد بررسی قرار داد.
Subsequent to the victory of Islamic revolution, religious democracy was followed as the democratic theory of the Islamic revolution. As democratic as it was, it had distinctivecultural features. Influence and waves of this democratization process were not restricted to Iranian territory, rather it tremendously contributed to reinforcement of democraticreforms processes in regional Islamic countries. Cultural proximity of Islamic countries with Iran initiated a wave in Muslim nations to demand democracy. This wave enjoyed allthe features Huntington had enumerated for democracy waves. Various aspects of this process can be studied and explained in three levels: macro, meso and micro.