خلاصه ماشینی:
"این خود نشان از پایان دورهای دارد که میتوان دورۀ دیگری از شعر نو را با شاعرانی دیگر و مفاهیمی دیگر در پی داشته باشد، و هر چند باید از خوش بینی ساده انگارانه نسبت به شروع دورۀ بعدی پرهیخت اما هر چه باشد تجربۀ شاعران نو کلاسیک میتواند در شکلگیری آیندۀ شعر نو مؤثر افتد.
رباعیهای این دهه را به لحاظ تصویری بودن-که از ویژگیهای عمومی نو کلاسیک امروز است-و متأثر شدن از زبان شعر نو از یکسو و فشردگی ضروری رباعی از سوی دیگر میتوان به«هایکو»های شرقی مانند کرد و در حقیقت فرم هایکوها چه بسا مورد توجه بسیاری از شاعران رباعیسرای پس از انقلاب نیز بوده است.
شاعرانی که برای بیان تأثرات و الهامات و شیفتگیهای عرفانی خود به میراث عرفانی شعر کلاسیک رو کرده بودند از طریق آشنایی با میراث نو عرفانی سپهری دانستند که زبان نو نیز توان بیان آنچه را که آنان میخواهند دارد و بلکه این تنها زبانی نو است که میتواند ذهنی نو و اندیشهای جوان را بیان کند.
در دهۀ گذشته،به دنبال توجه یک دهه پیشتر از آن،عنایت به جنبههای مختلف سبک هندی بیشتر شده است،و این را نه تنها از شعر شاعران نو کلاسیک امروز که همچنین از رشد کمی کتابها و تحقیقات منتشر شده در این موضوع میتوان دانست.
اما چنانکه پیشتر اشاره شد،هم در شعر نو رکود و تکرار و فقدان تجربۀ نو دیده میشود و هم شعر جوان و جستوجوگر پس از انقلاب هنوز هویت برجسته و متمایز و ژرف نیافته و در واقع شاعر یا شاعران بزرگ خود را-چه در شعر نو چه در شعر کلاسیک-به وجود نیاورده است."