چکیده:
تز سنجشناپذیری علمی از زمان ارائهی آن توسط کوهن و فایرابند، تزی ضدواقعگرایانه انگاشته شده است. در این مقاله استدلال میگردد که این تز از زمان ارائهی آن تا به حال دستخوش تحولاتی بوده است و تنسیق آخری که کوهن از آن ارائه مینماید منافاتی با واقعگرایی علمی ندارد. اینکه چگونه مرجع یک واژهی علمی مشخص میگردد محل مناقشهی فلاسفه بوده است. در این مقاله از نظریهای برای ارجاع دفاع میگردد که متضمن تلائم تز سنجشناپذیری و واقعگرایی علمی باشد.
خلاصه ماشینی:
"وی از مثال «سیارهی زهره»ی فرگه استفاده کرده و میگوید: محتوای دو نظریه ممکن است بهوسیلهی مرجع مشترک مورد قیاس واقع شوند، هرچند که واژگان آن نظریهها از لحاظ معنا متفاوت باشند (شفلر، 1967، فصل 3 به نقل از سنکی، 2000، ص128)؛ اما برای این استدلال شفلر میتوان دو جواب قاطع از طرف کوهن و فایرابند مطرح نمود:1ـ موارد تاریخی نشان میدهند که تغییر در مرجع از موارد شایع در تاریخ علم است؛ مثلا بعید است که مرجع واژهی «اتم» در علم امروز همان چیزی باشد که در دورهی یونان باستان کاربرد داشته است.
حسن نظریهی علی ارجاع از دیدگاه واقعگرایان، عدم وابستگی مرجع به معناست، ولی این نظریه نیز پاسخگوی ایرادهایی که کوهن و فایرابند مطرح کردهاند نیست؛ چرا که مشکل موارد تاریخی، که در آنها مرجع تغییر میکند، همچنان باقی است؛ افزون بر این مشکل که مرجع انواع طبیعی(2) مشاهدهپذیر چگونه باید مشخص گردد؟ نمونهای از این مشکل در مثال سیارهی فرضی پاتنم دیده شد (کیم استرلنی ،1983، ص121 به نقل از سنکی، 2000، ص133).
4ـ نظریهی توصیفی ـ علی ارجاعمطابق این نظریه مرجع نهتنها ممکن است در استفادههای پس از نامگذاری واژه تغییر کند، بلکه توصیفات نقشهای علی نیز در تعیین مرجع واژههای نظری دخیلاند؛ به عبارت دیگر، روابط علی که بر پایهی آنها مرجع مشخص میشود باید با توصیف تکمیل گردند؛ مثلا در حالیکه یک نوع را با اشاره به یک نمونه از آن مشخص میکنیم، مرجع بهوسیلهی رابطهی علی ادراک با توصیفات خاصی برای نوعی که نمونه به آن نوع تعلق______________________________1 ."