چکیده:
کارل پاپر بر آن بود تا برداشتی از فعالیت علمی، به عنوان جستوجویی معقول برای دستیابی به حقیقت دربارهی طبیعت ارائه دهد که به هیچ عنوان متکی بر استقرا نباشد. از نظر او تحقیقات علمی تماما مبتنی بر استنتاجات قیاسی است و دانشمندان هیچگاه در گزینش نظریات به حمایت استقرایی متوسل نمیشوند. به عقیدهی پاپر موضع دانشمندان در مقابل نظریاتشان، موضع نقد و ابطال است، نه تأیید و اثبات؛ به طوری که با پذیرش صدق جملات مشاهدتی و مقصر دانستن نظریات مورد آزمون در مقابل سایر فرضیات کمکی، برای شکست در پیشبینیها، سعی در ابطال نظریات علمی دارند و نظریات باقیمانده نظریاتی هستند که به حقیقت نزدیکترند. در این زمینه اعتراضاتی بر پاپر وارد شده است که بنابر آنها روششناسی ابطالگرایانه سرانجامی جز شکگرایی در پی نخواهد داشت. این مقاله بر آن است که اولا نشان دهد که نتیجهی فوق در سایهی برداشت سنتی از مفهوم معرفت حاصل میشود و ثانیا، با یک برداشت وثاقتگرایانه از مفهوم معرفت و قرائتی وثاقتگرایانه از ابطالگرایی، میتوان از برخی ایرادات پرهیز نمود.
خلاصه ماشینی:
"3. رویکرد وثاقتگرایانه به معرفتقبل از آنکه به معرفی نظریهی وثاقتگرایی بپردازیم، لازم است به سؤال مهمی اشاره کنیم که موضع بعدی این نظریه در مقابل آن از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود: آیا برای موجه بودن در پذیرش صدق گزارهی Pدر زمان t، باید در زمان tبدانیم (یا دلیلی داشته باشیم) که موجهیم؟البته شاید عمر این سؤال از عمر نظریهی وثاقتگرایی کمتر باشد و از جمله مسائل متأخر در چنان نظریات توجیه قلمداد گردد، ولی به هر حال سؤالی است که در آیندهی بحث ما نقش مهمی ایفا میکند.
4. امکان معرفت به نادرستی نظریات با رویکرد وثاقتگرایانه به معرفتعدم ارائهی دلیل برای پذیرش صدق جملات مشاهدتی و وجود انبوهی از جملات کمکی به هنگام آزمون نظریات علمی، هر کدام به نوبه خود، منکر این امکاناند که دانشمندان میدانند نظریات ابطال شده توسط آنها نادرست هستند.
جملات مشاهدتی، خروجی فرآیندهای ادراک حسی هستند و هر گاه این فرآیندها قابل اعتماد باشند، دانشمندان در پذیرش صدق جملات مشاهدتی موجه خواهند بود؛ اما از نظر لیپتون وثاقتگرایی نشان نمیدهد که دانشمندان میدانند جملات مشاهدتی درستاند؛ بلکه با رها کردن توجیه در مفهوم سنتی و توضیح ارتباط معرفتی تجارب و ادراکات حسی، نشان میدهد که چگونه چنین معرفتی ممکن است (Goldman, 1995, p37).
اعتمادپذیری فی نفسه فرآیند و روشهای شناختی برای توجیه اعتقادات در رویکرد وثاقتگرایی کافی است؛ اما اینکه آیا، برای مثال، فرآیندهای ادراک حسی، واقعا فرآیندهای قابل اعتمادی هستند یا خیر (یا به عبارت دقیقتر، این روشها در اکثر موارد باور صادق تولید میکنند یا خیر)، مسئلهای است که موجب میشود لیپتون نظر خود را در حد این امکان متوقف کند."