خلاصه ماشینی:
"{Sجناب اجل کش گران بود سر؛#زدش سیلی و گفت:دور ای پسر!#نجنبیدم از سیل دریا گرای،#کئی تو که پیش تو جنبم زجای!#نشد چشمه از پاسخ سنک سرد#بکندن در استاد و ابرام کرد#بسی کندوکاوید و کوشش نمود،#کزان سنک خارا رهی برگشود!#«زکوشش بهر چیز خواهی رسید»#«بهر چیز خواهی کماهی رسید»S}*{S«برو کارگر باش و امیدوار»#«که از یاس جز مرک ناید ببار»#«گرت پایداریست در کارها»#«شود سهل پیش تو دشوارها»S}م.
محصل مدرسه سیاسی {Sجناب اجل کش گران بود سر؛#زدش سیلی و گفت:دور ای پسر!#نجنبیدم از سیل دریا گرای،#کئی تو که پیش تو جنبم زجای!#نشد چشمه از پاسخ سنک سرد#بکندن در استاد و ابرام کرد#بسی کندوکاوید و کوشش نمود،#کزان سنک خارا رهی برگشود!#«زکوشش بهر چیز خواهی رسید»#«بهر چیز خواهی کماهی رسید»S}*{S«برو کارگر باش و امیدوار»#«که از یاس جز مرک ناید ببار»#«گرت پایداریست در کارها»#«شود سهل پیش تو دشوارها»S}م.
از او مسعودتر؟ کسیکه طبیعت را سرمشق خود قرار دهد.
از او مسعودتر؟ کسیکه طبیعت را سرمشق خود قرار دهد."